
سکهٔ پیروز یکم، یک سوی سکه سردیس شاه و سوی دیگر آتشدان رسم شدهاست.
پیروز یکم یا فیروز، شاهنشاه ساسانی زمان پادشاهی از ۴۵۹ تا ۴۸۴ میلادی، پسر یزدگرد دوم بود و بعد از برادرش هرمز سوم به شاهی نشست.
در طی سلطنت بیست و پنج سالهٔ، بدبختی از هر سوی به ایران روی آورد. ابتدا
خشکسالی دیریازی (که مدت آن را هفت سال نوشتهاند) پیش آمد. پیروز بحسن
تدبیر بلا بگردانید و با تخفیف مالیاتها و نظارت در توزیع خواربار در
آسایش مردم کوشید. در آغاز در مرزهای شرقی درگیری عمدهٔ ایران با کیدارها
بود. پیروز توانست بطور قطعی کیدارها را مغلوب کند و آنان به هدایت شاه
کیداره هجرت کردند و در قندهار ساکن شدند اما قوم دیگری موسوم به هفتالیان
یا هیاطله که از ایالت چین آمده بودند، به نواحی تخارستان که تازه
کیداریان از آنجا رفته بودند، هجوم آوردند. پیروز با این دشمن جدید شروع
به جنگ کرد.
از آثار پیروز دیوار بزرگ گرگان است. این دیوار، دیواری در شمال ایران (از
دریای خزر در امتداد گرگان رود) است که برای جلوگیری از هجوم هیاطله،
کشیده شده بود. خرابههای آن حالا موسوم به سد اسکندر است.
بنای روستای پیروز بهرام (اسلامشهر امروزی)، در جنوب تهران را به پیروز یکم نسبت دادهاند.
شورش ارمنستان
در سلطنت پیروز ارمنستان شورید و ساهاک نامی را به پادشاهی برگزید.
علت این شورش، تعصب مذهبی مأمورین ایرانی و ضدیت آنها با مذهب عیسوی بود.
ایبریها هم به ارامنه ملحق شدند ولکن زرمهر سردار ایرانی، در غیاب پیروز،
بخرج خود به ارمنستان، قشون کشی کرد و با ساهاک جنگ نموده، او را کشت.
شورش موقتاً خوابید ولیکن اوضاع حقیقی این مملکت خوب نبود.
یورش هیاطله
قلمرو هیاطله یا هپتالیان، در سال ۵۰۰ میلادی.
در زمان او ایران از بابت مرزهای غربی خویش بالنسبه
ایمن بود ولی تاخت و تاز هیاطله یا هفتالیان نام و زندگانی او را بر باد
داد. پیروز سه بار علیه هیتالیان جنگید. در جنگ اول با اخشنواز یا خشنوان
پادشاه هیاطله، اسیر شد ولی شاه بیزانس پول هنگفتی داده جان او را خرید و
از اسارت آزادی یافت. او پس از چندی دوباره جنگ کرد و دوباره اسیر شد و
بوعدهٔ پرداخت غرامت (سی قاطر سکه) و قول عدم حمله مجدد به هفتالیان،
رهائی یافت و فرزندش قباد یکم (کواد) چندین سال، در گروگان دربار هفتالیان
ماند، تا به قولی تمام مبلغ پرداخته شد و به قولی دیگر چون خزانه بر اثر
جنگها خالی شده بود، این مقدار پول موجود نبود و تنها بخشی از آن را
تحویل داد. برای پرداخت این فدیه تحمیل مالیاتها ضرورت یافت و از بیزانس
نیز درخواست کمک شد. در هر حال با وجود پرداخت فدیه و ظاهراً بدان سبب که
بر رغم آنکه فدیه مورد درخواست پرداخت شده بود، قباد یکم همچنان در دست
هیاطله باقی مانده بود، پیروز با وجود ممانعت اسپهبد وهرام مجدداً با
هفتالیان برای بار سوم وارد جنگ شد.
در آخرین جنگ در سال ۴۸۴ میلادی پیروز و سپاهش بصحرای بیآب و علفی (صحرای
آخال کنونی) افتادند و پیروز یکم تقریباً با تمام سپاهیان همراه خویش تلف
شد و جسد او هرگز به دست نیامد. غنایم فراوان از جمله اسناد و دفاتر
دیوانی با اسیران بسیار که موبد موبدان و عدهای از زنان حرم نیز در آن
میان بود به چنپ هیاطله افتاد. در بین اسیران یک دختر پیروز به نام
پیروزدخت نیز وجود داشت که اخشنواز او را به حرمسرای خویش فرستاد هیاطله
در خراسان تا مرو و هرات را گرفتندو همه جا خراجهای سنگین بر مردم
نهادند. سردار ایران گشنسپداذ، ملقب به نخوارگ وضعی را که در ایران به
دنبال شکست پیروز به دست هیتالیان به وجود آمده بود، چنین ارزیابی
کردهاست «پیروز میهن بزرگ و مستقل ما را چنان بندهٔ هفتالیان ساخت که تا
ملک آریان (ایران) وجود دارد، از این بندگی اندوهبار رهایی نمییابد.»
 | This image has been resized. Click this bar to view the full image. The original image is sized 2196x1305. |
قلمرو هیاطله یا هپتالیان، در سال ۵۰۰ میلادی.
کشور که بعد از مرگ پیروز یکم بدون فرمانده بود در هرج
و مرج فرو رفت. بهترین قسمت سپاه از بین رفته بود. و دولت در خزانه پولی
را که حقوق سپاهیان را کافی باشد، نداشت. در این هنگام زرمهر که یک لشکر
بزرگ را به ارمنستان برده بود، بدون فوت وقت، به تیسفون بازگشت و به کمک
شاهپور رازی از نجبای خاندان مهران، بلاش، برادر پیروز یکم، را به تخت
سلطنت نشاند و بدینگونه از توسعهٔ فترت در امر فرمانروایی جلوگیری کرد.[۱۳
در بهمن یشت که به زبان فارسی میانه نگاشته شدهاست به نظر میرسد دربارهٔ
وقایع سالهای هشتادم قرن چهارم میلادی شرحی به طریق ذیل آوردهاست
بدین منوال این طایفه (احتمالاً هفتالیان) که خود زادهٔ غصب هستند، صدها،
هزاران و هزاران هزار مردم را طعمهٔ تیغ ساختند. این دیوهای فتیله موی،
یلو و عَلَم بیشمار خود را برداشته حمله آوردند. آنها ایران مرا پایمال
کردند که آن محصول دسترنج هرمزد است، آنها سراسر هجوم کردند، آنها که
ترکان و خیانیان سرخ عدو هستند و علم آنها سرازیر است.