‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

تاریخ ایلامیان باستان

ایلامیان شاخه ای از آن دسته از اقوام خویشاوند و همزبانی بودند که در حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد از اسیای میانه به ایران کوچ کردند. ایلامیان در جنوب غرب ایران امروزی ساکن شدند. و بعد از چندین قرن موفق به ایجاد تمدن بزرگی به نام ایلام شدند و دولت عیلام نزدیک به سه هزار سال دوام یافت.
ایلامیان تقریبا همزمان با سومری ها دولتشان را که شامل خوزستان, اطراف کوههای بختیاری,لرستان,پشتکوه و انشان یا انزان(فارس) بود تشکیل دادند.پایتختشان شوش بود و اهواز و خایدالو(خرم اباد) از شهرهای مهم شان بود(حقوق تاریخ, صفحه ٨۳, علی پاشا). ولی بعدا سرزمین تحت سلطه شان را تا نواحی مرکزی و شرقی ایران گسترش دادندַ
خود اهالی ایلام کشورشان را Haltamtu هلتمتو به معنی سرزمین خدا(ئی) می نامیدند. سومری های دشت نشین ناحیه بین النهرین, ان کشور را ایلام(Elam) یعنی کشور کوهستانی و اهالی ان را ایلامی یعنی ساکنین مناطق کوهستانی خطاب میکردند. این نامگذاری را اکدی ها از سومری ها اخذ و از طریق تمدن بابل به تورات رسید که با املای “عیلام” به اعراب و دیگر مسلمین منتقل شد.هخامنشیان مهاجر انان را Huwaja می نامیدند.( دکتر ضַ صدر,پیرامون نام تاریخی کشور”ایلام”)
دولت مقتدر ایلام از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد تا ۶۴۵ ق م یعنی به مدت ۳۰۰۰سال تداوم داشت و بیشترین تاثیر را بر فرهنگ اقوام ساکن در ایران گذاشته است.
از ایلامیان کتیبه و لوحه های زیادی به جای مانده و بیش از ده هزار لوحه ایلامی در دانشگاه شیکاگو نگهداری میشود و اثاری که تا حال ترجمه شده اطلاعات زیادی راجع به سلسله های شاهی ایلام میدهند ولی اطلاعات راجع به زمان قبل از سارگون اول (۲۳۳۴ق م) شاه اکد کم است.
اولین سلسله سراسری ایلام “آوان” نام داشت (۲۵۵۰-۲۶۰۰ق م) و شوشتر کنونی مرکزشان بود.
سلسله “سیماش” ۱۲ شاه داشتند و مرکز حکومتشان در شمال خوزستان و جنوب لرستان بود. اوایل حکومتشان همزمان با حاکمیت قوتتی های اذربایجان در بابل بود و تابع انها بودند و اخرین شاه این سلسله “Eparli” بود و این سلسله در سال ۱٨۶۰ق م سرنگون شدַاز حوادث مهم این دوران جنگهای طولانی با سومر-اکد که منجر به انقراض انان و تسلط درازمدت ایلامیان بر بین النهرین شدַ
سلسله “سوککال ماخ” (۱٨۰۰-۱۵۵۰ق م) : از شاهان معروف این سلسله” shirukduk” میباشد که بابل را مطیع ایلام کردַ در سال ۱٩۵٧ در شمال عراق کتیبه ای از او پیدا شد که اشاره میکند به حمله او به قوتتی هایی که بین دریاچه اورمیه و ایلک باتان(همدان) ساکن بودند ,در ان حمله shirukduk شکست خورده و به شوش برگشته و بعد از مدتی میمیردַ بعد از او برادرش” شیموت-وارتاش” شاه ایلام شدַ
دوره میانه پادشاهی ایلام( ۱۴۵۰-۱۱۰۰ ق م) دوران زرین ایلام بود. ولی در قرن های ۱۱-٩ ق م به علت کشمکشهای داخلی ایلام فاقد دولت مرکزی بود و همه ایالتها کاملا مستقل بودندַ
دوران جدید دولت ایلام (٧۴۵-۶۴۵ق م ) از حساسترین دوران در تاریخ دولت ایلام بود,در این دوره کیاکسار شاه ماد همراه با بابل بر علیه آشور میجنگیدند و ایلامیان از این فرصت استفاده کرده دولت خود را تقویت کردند
در این دوران “تیگلات پیلسر” شاه آشور توانست لولوبی ها و هوری ها را مطیع خود ساخته و مستقیما با ایلام همسایه شودַ سارگون دوم در سال ٧۲۲ق م به ایلام حمله کرد ولی شکست خوردַ آشور بنی پال در سال ۶۴۵ به ایلام حمله کرده و ” خوم بان کالداش” اخرین شاه ایلام را دستگیر کرد و دولت مرکزی ایلام را منقرض کردند ولی دولت های محلی به عمر خود ادامه دادند و شکست نهایی ایلام با حمله هخامنشیان در سال ۵۴۵ق م انجام گرفتַ
ایلامیان بعد از این شکست دیگر فرصت باز سازی دولت مرکزی خود را نیافتند و بعد از انقراض ماد توسط هخامشیان٬ پارس ها بتدریج اراضی ایلام را ضمیمه امپراطوری تازه تشکیل شده خود کردند و دولت های محلی ایلام تابع انها شدندַ
ایلامیان برای تشکیل دولت مستقل خود حتی در زمان هخامنشیان بارها قیام کردند ولی دیگر موفق نشدنددولت پایداری را ایجاد کنند . داریوش در سال اول حکوتش سه بار برای جنگ با سه نفر از استقلال طلبان ایلام به انجا لشکر کشی کرد و هر سه قیام را با خشونت زیاد سرکوب کرد.داریوش شهرشوش را گرفته و به پایتختی تبدیل کرد و بدین ترتیب حکومت ایلام توسط هخامنشیان از بین رفت ولی ایلامیان مثل یک ملت تا قرن ها به حیات خود ادامه داد. در زمان اشکانیان ٬ ایلامیان حق ضرب سکه خود را داشتند و بارها در زمان اشکانیان برای استقلال خود قیام کردند.

از آنجا که به هیچ وجه حمله آشوریها و حتی حمله هخامنشیان را پایان کار ایلام نمیدانیم٬ بخش مهمی از کتاب را به بررسی تاریخ ایلام در دوره سلوکی ٬ اشکانی و ساسانی اختصاص داده ایم و امیدواریم خواننده مجاب شود که حمله آشور بنی پال و ظهور هخامنشیان پایان کار ایلام نیست که حتی در دوره اشکانی برای استقلال خود می جنگیده اند.( د.ت.پوتس٬ باستان شناسی ایلام٬ مقدمه٬ص۲ ٬ از انتشارات دانشگاه کمبریج٬سال ۱۹۹۹)
ایلامیان بر عکس سومریان بعد از انقراض حاکمیتشان در طول عصر های زیادی به زندگی در وطن خود ادامه داده و زبان و تمدن خود را زنده نگه داشتندַزبان ایلامی که به علت شباهت اش با زبانزبان مشترک و اداری سراسر ایران بود توانست موقعیت ممتاز خود را تا اوایل ساسانیان حفظ کندַبا ترجمه تعدادی از لوحه های ایلامی نگهداری شده در شیکاگو بطور قطعی ثابت شده است که زبان ایلامی یک زبان التصاقی میباشد و لغات زیادی در ان با ترکی آذری امروزی شبیه یا عین هم هستندַ آکادئمک “مار” ثابت کرد که زبان ماد و ماننا نیز همان زبان ایلامی بودַ
زبان ایلامی تا قرن ها بعد از سقوط ایلام اهمیت خود را حفظ کرد , داریوش هخامنشی آن را زبان رسمی و اداری امپراطوری کرد و همه ۳۰ هزار لوحه پیدا شده در تخت جمشید به زبان ایلامی هستند(هنوز هم ترجمه نشده اند)ַ اکادمئک”مار” ثابت کرده است که زبان رسمی و اداری ماد هم ایلامی بود(تاریخ و تمدن ایلام, ص۵), این موضوع بعدا در بخش مربوط به ماد ها شرح داده خواهد شدַ
ایلامیان در زمان هخامنشیان, سلوکیان, اشکانیان و ساسانیان زبان خود را نگه داشتند و حتی در دوره بعد از اسلام نیز زبان ایلامی به حیات خود ادامه داد واز طرف تاریخنویسان اسلامی “خوزی” نامیده شد ,برای مثال اصطخری در کتابمسالک الممالک” به ان اشاره میکند و تاریخدانان امروزی مثلا دکتر سید محمدعلی سجادی وַַزبان خوزی را همان زبا ن ایلامی میدانندַ این زبان حالا هم در شوش و مناطق عراقی نزدیک به شوش , از جمله شهر “مندلی” و هم چنین در شهر “سنقر” لرستان و اطراف ان و بعضی جاهای دیگر زنده است و زبان عادی و روزمره اهالی میباشد و خودش هم به زبان ترکی اذری امروزی خیلی نزدیک است, انان خودشان را اشکانی مینامند(تاریخ دیرین ترکان ایران,جلد۱, پروفسور ذهتابی)
دمورگان” که سالها در خرابه های شوش کاوشگری کرده بود مینویسد که ایالت فارس حتی بعد از به قدرت رسیدن هخامنشیان شدیدا تحت نفوذ فرهنگ و زبان ایلامی بود و پارس ها دولت و فرهنگ خود را بر آنچه که از ایلامیان یاد گرفته بودند بنا نهادندַ
مַ دیاکونوف” محقق روسیمینویسد: در ایالت فارس چندین کتیبه ایلامی از اوایل حکومت هخامنشیان وجود دارد که حضور بالای ایلامیان در آنجا را حتی در زمان داریوش دوم نشانمارتیا ” که خود را پادشاه ایلام مینامد در ایالت فارس زندگی میکرد و در دفترخانه “استخر” حاکمیت کامل زبان ایلامی نشانه بیسوادی مامورین و دولتمردان پارس میباشد و نه اینکه تصور کنیم که ان زبان فقط رایج در بین اهالی بودַ (تاریخ ماد صفحه ۵٨۰-۵٨۱)
چونکه هخامنشیان کوچ نشین از خود تمدنی نداشتند و حاکمیت را با زور شمشیر و خشونت و بیرحمی خاص خودشان بدست آورده بودند امپراتوری خود را بر پایه تمدن ایلام بنا کردند و به وسیله آنان تمدن ایلامی در دنیا توسعه یافتַ در آن زمان دعوای تمدن و فرهنگ قومی در ایران وجود نداشت و این عارضه از زمان ساسانیان توسط اردشیر بابکان شروع شد( از بین بردن آثاررژیم پهلوی که خود را وارث انها معرفی میکرد ادامه یافت( خیلی از آثار باستانی اذربایجان را در این دوره از بین بردند)ַ
تمدن واحد سنتی ایران تا زمان انقلاب مشروطیت تقریبا همان تمدن ایلامی بود که برای اولین بار با ورود اسلام تغییراتی در ان ایجادشده بود و بار دوم قازان خان سلطان معروف و کاردان ایلخانی با اصلاحات اجتماعی عظیم خود تغیراتی را در سیستم اجتماعی ایران داد و بعد ها هم در زمان مشروطیت و هم با انقلاب سفید تغیراتی در آن شد ولی رویهمرفته ساختار اجتماعی امروزی ایران همان ساختار ایلامی و تمدن ایرانی مساوی است با تمدن ایلامی و تمدنی به اسم تمدن آریایی وجود خارجی نداشته و نظریه پوچ و بی اساسی است که از طرف استمارگران غربی برای رسیدن به اهداف استمارگرانه شان در اواخر قرن نوزدهم به میان کشیده شد و حالا خود انها خیلی وقت پیش به دغل بازی خود اعتراف کرده و موهومی بودن ان نظریه را تایید نموده و حالا حتی نظریه زبان هندو اروپایی در محافل علمی طرد شده و احتمال خویشاوندی بین زبانهای اروپایی و هندوایرانی را کلا رد میکنندַ
دین ایلامیان بت پرستی بود و عقیده به ارواح مختلف, شامان ها, در بین انان رایج بودַاسم خدای بزرگ ایلام “شوشیناک“بود و هر شهری خدای خود را داشت و مجسمه خدایان در عبادتگاه های شهرها گذاشته شده بود ַ مراسم دینی ایلام شبیه مراسم دینی سومر و بابل بود (تاریخ ماد, م دیاکونوف ص ۵٨٩).
در سیستم اجتماعی ایلام نیز مثل سومریان و دیگر خلق های التصاقی زبان زن از حقوقزنان حضور گسترده ای داشتند و ستم جنسی بر علیه زنان از خصوصیات اجتماعی قبایل تات( قبایلی از اواخر قرن ۱۹ به غلط با اسم اریایی خطاب میشوند) بود و آنها زن را یک انسان حساب نمیکردند و او را مثل یک جنس خرید و فروش میکردند( هنوز هم در بین کردها, تاجیکها و بعضی دیگر از قبایل تات دختر را در مقابل پولی به مرد خواستگار میفروشند) با به حاکمیت رسیدن هخامنشیان به تدریج زنان از فعالیت های اجتماعی کنار زده شدند و تمام حقوق اجتماعی خود را از دست دادند. وضع اسفناکی را که هخامنشیان به زنان تحمیل کرده بودند٬ در زمان ساسانیان بدتر شد ولی با آمدن دین مبین اسلام وضعیت زنان کمی بهتر شد٬ اما هیچوقت به زمان قبل از آمدن تات ها بر نگشتַ(زن در سیستم حقوقی ساسانیان,k.Bartlemen , ترجمه دکتر نַ صاحب الزمان) .
مجسمه سنگی”ناپیر اسو” ملکه ایلام از ۱۵۲۰ ق م قدیمیترین مجسمه زن پیدا شده در دنیاست, این مجسمه که سرش کنده شده ۱٨۰۰کیلو وزن دارد و نمونه هنر و ظریف کاری آنها است ومجسمه های یونانی و رومی که صدها سال بعد از آن درست کرده شده اند از لحاظ هنری در سطح خیلی پایین تری قرار دارندַلباس های تن این ملکه شبیه لباس های زنان اذری میباشدַ
هر کسی که با زبان ترکی اشنایی دارد با نگاهی به اسامی شاهان ایلام تشابهات آنها را با اسامی ترکی امروزی میبیندַمثال:اسامی تعدادی از شاهان ایلام: شیموت-وارتاش shimut-vartash , تن دن- اولی tan dan-uli, اونتاش قال untash-gal, لیلا-ایرتاشlila-ir-tash, هومبان هال تاشhumban-haltashو غیرهַ در آخر اکثر اسامی ایلامی پسوند های”تاش“,”آش” و”لی” وجود دارد که در زبان همه اقوام التصاقی زبان ساکن اطراف کوههای زاگرس(قوتتی,لولوبی,هوری,گیلزان,ماننا,ماد,ַַַ) نیز صرف میشد و هنوز هم در بین اکثر اهالی همین سرزمین ها رایج است و برای مثال پسوند “ تاش” بصورت “داش” در ترکی آذری استفاده میشود:یولداش, قارداش,تیمورتاش و غیره.
ایلامیان نیز همچون سومریان موفق به افریدن یکی از تمدنهای عالی بشری شدند و در طول تمام دوره تقریبا ۳۰۰۰ ساله حکومتشان “دمکراسی ابتدایی و سنتی” خاص اقوام ترک را حفظ کردند که بعدا مادها, اشکانیان,سلجوقیان و دیگر سلسله های ترک آن روش را ادامه دادند(ایالات و ولایات نوعی استقلال داخلی داشتن و به فرهنگ و دین دیگران احترام میگذاشتند), این خصوصیت از اخلاق طبیعی ترکان قدیم به حساب می آید و در نتیجه همین روحیه آزاد ملی ایلامیان توانستند نزدیک به سه هزار سال حکومت کنند و در مقابل اقوام سامی و غیره ایستاده و اغلب غالب ایندַسیتم حکومتی فدرالی اولین بار در تاریخ در ایلام شکل گرفتַ
به مرور زمان تمدن درخشان ایلام هر چه بیشتر اشکارتر میشود و شوینیست های فارس و حامیان اریاپرست شان( استمارگران غربی که تاریخ ایران را به نفع قوم موهوم آریا شدیدا تحریف کرده اند) که تا دیروز ٬یا وجود آنها را کلا انکار میکردند و یا آنها را وحشی و غیر ایرانی مینامیدند٬ حالا با بیشرمی میخواهند به آنها لباس اریایی ( بخوان لباس وحشیت) بپوشانند , برای مثال “یوسف مجید زاده” در کتاب “تاریخ و تمدن ایلام” مینویسد:منطقی ترین فرضیه این است که ایلامیان به عنوان پروتولر زبانشان با ورود به دوران ماد به زبان ایرانی مبدل شد.( این پان فارس همان به اصطلاح تاریخ دانی هست که اخیرا در مصاحبه ای با روزنامه همشهری ادعا های دروغین پان فارس ها را در مورد کتابسوزی مسلمین در ایران را پس گرفته و اعتراف کرد که آریایی ها تا قرن ۹ میلادی هیچوقت هیچ نوشتاری از خود نداشتند و اولین بار در اواخر قرن ۹ میلادی با کمک گیری از زبان عربی زبان فارسی قدرت نوشتاری پیدا کرد) ( همشهری، ۶ مهر ۱۳۸۲)., اینها ٨۰ ساله که مشغول تحریف تاریخ ایران به نفع قوم موهوم آریا هستند و هنوز هم با سماجت به این کار غیر انسانی و ضدفرهنگی شان ادامه میدهندַ
دیگر اقوام (قوتتی ه,کاسسی ها,ַַַ) از زمان Puzur inshushinak پوزور این شوشیناک (۲۲۰۰ ق.م.) میدهدַ و این مسئله از انجا دیده میشود که” ترکان ماد و اشکانی توسط ساسانیان) و بعدا این کار زشت توسط اجتماعی خیلی بالایی برخوردار بود و در کارهای دولتی و سرپرستی اماکن مذهبی

معبد چغازنبیل

چُغازَنبیل نیایشگاهی است باستانی که در زمان ایلامیها ساخته شده است. چغازنبیل بخش باقی مانده از شهر دوراونتاش است.
این نیایشگاه توسط اونتاش گال (پیرامون ۱۲۵۰ پ.م.)، پادشاه بزرگ ایلام، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، نگهبان شهر شوش، ساخته شده است.

مکان جغرافیایی چغازنبیل در ۴۵ کیلومتری جنوب شهر شوش در نزدیکی منطقه باستانی هفت تپه می باشد . ( در محور اصلی شوش به اهواز ) بلندی آغازین آن ۵۲ متر و ۵ طبقه بوده است. امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی مانده است. چغازنبیل واژه‌ای محلی به معنای زنبیل واژگون است و نام باستانی این بنا بشمار نمی‌آید. همچنین زیگورات در زبان عیلامی به معنای نیایشگاه است. این مکان نزد باستانشناسان به دور اونتاش معروف است که به معنای شهر اونتاش است. اونتاش گال پادشاه عیلامی است که دستور ساخت این شهر مذهبی را داده است. بنای چغازنبیل در میانه این شهر واقع شده است و مرتفع‌ترین بخش آن است. بلندی آغازین این بنا ۵۲ متر در قالب ۵ طبقه بوده است. امروزه ارتفاع آن ۲۵ متر و تنها ۲ طبقه و نیم از آن باقی مانده است. مسیر دستیابی به چغازنبیل از طریق جاده اهواز به شوش است اما مکان آن دقیقاً بین شوشتر و شوش در کناره رود دز قرار دارد و این خود حکایت از این دارد که در زمان ایجاد زیگورات شهرهای شوش و شوشتر هر دو وجود داشته اند. این نیایشگاه توسط اونتاش ناپیریش (حدود ۱۲۵۰ پ.م.)، پادشاه بزرگ عیلام، و برای ستایش ایزد اینشوشیناک، الهه نگهبان شهر شوش، ساخته شده است. و در حمله سپاه خونریز آشور بانیپال به همراه تمدن عیلامی ویران گردید. قرنهای متمادی این بنا در زیر خاک به شکل زنبیلی واژگون مدفون بود تا اینکه به دست رومن گیرشمن فرانسوی در زمان پهلوی دوم از آن خاکبرداری گردید. گرچه خاکبرداری از این بنای محدب متقارن واقع شده در دل دشت صاف موجب تکمیل دانش دنیا نسبت به پیشینه باستانی ایرانیان گردید اما پس از گذشت حدود ۵۰ سال از این کشف، دست عوامل فرساینده طبیعی و بی دفاع گذاشتن این بما در برابر آنها آسیبهای فراوانی را به این بنای خشتی – گلی وارد کرده و خصوصا باقیمانده طبقات بالایی را نیز دچار فرسایش شدید کرده است. چغازنبیل جزوه معدود بناهای ایرانی است که در فهرست آثار میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.ضمنا در بعضی از کتب تاریخی نام قدیمی شوش (چغازنبیل)نامیده شده است.

شوش (سوزا)

شوش (سوزا) شهری باستانی واقع در یکصد و پنجاه کیلومتری شرق رود دجله در استان خوزستان از دوران امپراتوری ایلامیان، پارسها، و پارتها است.علاوه بر یک شهر باستانی، به سبب اخلاص مسلمانان شیعه و یهودیان ایران به حضرت دانیال، شوش یک دهکدهٔ مسکونی است.

شوش یکی از قدیمیترین سکونتگاههای شناخته شدهٔ منطقه است، احتمالاً به سال ۴۰۰۰ پیش از میلاد پایه گذاری شده، با وجود اینکه نخستین آثار یک دهکدهٔ مسکونی در آن مربوط به ۷۰۰۰ سال پیش از میلاد هستند.

شهر باستانی شوش روزگاری مرکز برخورد دو تمدن مهم بوده، که هریک به سهم خود در دیگری تأثیر داشته است، یکی تمدن جلگه میانرودان ودیگری تمدن خود فلات ایران. قرار گرفتن این منطقه در شمال خلیج فارس و نیز همسایگی با میانرودان در پیدایش این وضع ویژه تأثیر بسیاری داشته است.

نبرد خونین آشور بانیپال بر ضد شوش در این نقش برجسته ثبت گردیده است، که غارت شهر شوش را در ۶۴۷ پیش از میلاد نشان می‌دهد. در اینجا آتش از شهر زبانه میکشد، در حالی که سربازان آشوری شهر را با کلنگ و دیلم واژگون می‌کنند و غنایم را به خارج از شهر حمل می‌کنند.

شوش در دوره هخامنشیان شکوه گذشته خویش را باز یافته وچهار راه شرق وغرب گردید. با توجه به اهمیت و موقعیت جغرافیایی و سیاسی خاص شوش بود که راههای بسیاری و به ویژه راه بزرگ موسوم به «راه شاهی» ارتباط این شهر را به نقاط گوناگون جهان برقرار کرد.

اده شاهی که در دوره هخامنشیان و به دستور داریوش بزرگ ساخته شد، شهر شوش، پایتخت سیاسی دولت هخامنشیان را به پاسارگاد، تخت جمشید و دیگر شهرهای امپراتوری، از جمله شهر نامی سارد پایتخت کشور لیدی پیوند می‌‌داد.

می‌توان گفت اداره سرزمین پهناور ایران وحفظ امنیت آن و انتقال سریع یگان‌های نظامی و گسترش بازرگانی و ترابری و تسهیل در امر مسافرت از مهم‌ترین عوامل ساخت و گسترش شبکه راه‌ها در این دوره بوده است .

از سوی دیگر ایجاد راهها و برقراری امنیت و تسهیل و بازرگانی، خود موجب پیوند و آشنایی ملتهای گوناگون گردید که این امر مایه انتقال فرهنگ‌ها و باورهای گونه‌گون گردید وبسیاری از نظرات فلسفی و باورهای دینی از این راه میان ملتها مبادله شد.

تمدن ایلام باستان

تمدن ایلام باستان منشا و حدود ایلام باستان ایلام واژه ای آکادی است و آکادی ها از هزاره سوم ق.م این سرزمین را به نام ایلام که به معنی سرزمین مرتفع می باشد می خواندند . ایلامی ها خود سرزمینشان را هلتمتی می خواندند که مرکب از دو جزء هل به معنی سرزمین و تمتی به معنی مقدس یا خدایان بوده است. وطن اصلی ایلامی ها کوههای زاگرس بوده است وباید آنها را اجداد قبایل لر به حساب آوریم سرزمین ایلام از آغاز هزاره هفتم ق.م مسکون شد و از نیمه اول هزاره سوم ق.م وارد عمر تاریخی گردید . جزء اصلی سرزمین ایلام دشت سوزیانا (خوزستان) بود اما حدود ایلام بسیار گسترده تر از این دشت بود و در ادوار اوج تاریخ ایلام حدود آن درشمال تا کویر مرکزی ایران و اصفهان کنونی و خرم آباد و از مغرب تا بین النهرین و از مشرق تا شهر سوخته در زابل بوده است. ایلام درپیش از تاریخ قدیمیترین زندگی در تپه علی کش است که از ۷۰۰۰ ق.م تا ۵۷۰۰ زندگی داشته همچنین تپه سیز همچنین تپه شوش نیز دارای اشیایی مانند ظروف لوله دار و پیچ دار همچنین آدمکهای گلی پوست آکو در دشت سوزیانا نیز سه دوره وجود دارد که در دوره اخری یک گورستان با دو هزار مرده و تحقیق سنگی و همچنین مهرها و لیوان های بلند تیز پوست آمده که جالب است. ورود به دوران تاریخی نخستین باری که سرزمین ایلام وارد دوران تاریخی گردید مربوط است به ۲۷۵۰ ق.م در این زمان مس . کی آگاشد بنیانگذار سلسله اول اوروک در سوم به ایلام لشکر کشی کرد و بر ایلام و سواحل خلیج فارس سلطه یافت البته تنها مدرک ما کتیبه ای کوتاه است :”او به دریا رفت و بالا رفت به سمت کوهستان “.و احتمالا سلطه دائمی و کامل بر ایلام نداشته چون که در سال ۲۷۰۰ ق.م در زمان سلطنت لوگال باندا شاه سوم سلسله اول اوروک ایلامی ها سومر را مورد تهاجم قرار دادند . در ۲۶۸۰ ق.م در انمباراگس شاه سلسله اول کیش به ایلام حمله کرد و آنان را مطیع ساخت سلاح های سرزمین ایلام را به غنیمت برد . کمی بعد از حمله وی ایلامی ها به تلافی این حمله به سومر حمله کردند و دوموزی شاه چهارم سلسله اول اوروک در برابر آنها مقاومت کرد و ۲۶۵۰ ق.م گلیگامش شاه پنجم سلسله اول اوروک متقابلا ایلام را مورد حمله قرار داد و تا سرزمین آشوری ایلام پیشروی کرد. اما سومری ها دو هدف داشتند برای حمله به ایلام ۱-یکی دستیابی به منابع زمینی مانند :فلزات مختلف و سنگ های مختلف ۲-سرکوب آنان که در هر موقعیت تردیدی برای حمله به سومر نشان نمی دادند

سلسله و پادشاهان ایلام باستان

ایلام باستان دارای نه سلسله بوده است که به ترتیب قدمت ذکر می کنیم

سلسله اول آوان (۲۵۷۰-۲۴۷۰ ق.م )

شاه اول (?) ۲۵۷۰-۲۵۳۰

شاه دوم (?) ۲۵۳۰ – ۲۵۰۰

شاه کوریشاک ۲۵۰۰-۲۴۷۰

سلسله دوم اوان ( ۲۴۷۰ -۲۱۳۸ ق.م)

شاه پلی ۲۴۷۰ – ۲۴۵۰ ق.م

شاه تاتای اول ۲۴۵۰-۲۴۲۵ ق.م

شاه اوکوتامش ۲۴۲۵-۲۴۰۰ ق.م

شاه هیشور ۲۴۰۰-۲۳۷۵ ق.م

شاه شوشونتارانا ۲۳۷۵-۲۳۵۰ ق.م

شاه ناپیلهوش ۲۳۵۰-۲۳۳۰ ق.م

شاه کیکو-سیوه-تمتی ۲۳۳۰-۲۳۱۰ ق.م

شاه لوه ایشان ۲۳۱۰-۲۲۸۵ ق.م

شاه هیشپ – راتپ ۲۲۸۵-۲۲۶۳ ق.م

شاه هلو ۲۲۶۳-۲۲۴۳ ق.م

شاه هیتا ۲۲۴۳-۲۲۰۳ ق.م

شاه کونیک –اینشوشیناک ۲۲۰۳-۲۱۸۵ ق.م

سلسله اول سیماشکی ۲۰۷۰-۲۰۴۰ ق.م

شاه تازییای اول ۲۰۷۰-۲۰۶۰ ق.م

شاه اپارغی اول ۲۰۶۰-۲۰۵۰ ق.م

شاه تازیتای دوم ۲۰۵۰-۲۰۴۰ ق.م

سلسله دوم سیماشکی

شاه گیرتابه ۲۰۴۰-۲۰۳۰ ق.م

شاه لوراک – لوهان ۲۰۳۰-۲۰۲۲ ق.م

شاه هوتران تپتی ۲۰۲۰-۱۹۹۰ ق.م

شاه کینداتو ۱۹۹۰-۱۹۷۰ ق.م

شاه ایندای اول ۱۹۷۰-۱۹۴۵ ق.م

شاه تان –روهوراتو ۱۹۴۵-۱۹۲۵ ق.م

شاه اینداتوی دوم ۱۹۲۵-۱۹۰۰ ق.م

شاه اینداتوناپیز ۱۹۰۰-۱۸۷۵ ق.م

شاه اینداتو-تمتی ۱۸۷۵-۱۸۵۰

سلسله اپارتی ۱۸۵۰-۱۵۰۰ ق.م

شاه اپارتی دوم ۱۸۵۰-۱۸۳۰ ق.م

شاه سیدماها ۱۸۳۰-۱۸۰۰ ق.م

شاه سیرکتوه اول ۱۸۰۰-۱۷۷۰ ق.م

شاه سیموت-وارتاش ۱۷۷۰-۱۷۶۸ ق.م

شاه سیوه-پالار-هوپاک ۱۷۶۸-۱۷۴۵ ق.م

شاه کودو زولوس اول ۱۷۴۵-۱۷۳۰ق.م

شاه لیلا ایرتاش ۱۷۰۰-۱۶۹۸ ق.م

شاه تمتی-هالکی ۱۶۶۵-۱۶۵۰ ق.م

شاه کوک ناشور دوم ۱۶۵۰-۱۶۳۵ق.م

شاه کوتر سیلماهای اول ۱۶۲۵-۱۶۰۵ ق.م

شاه تمتی رایتاش ۱۶۲۵-۱۶۰۵ ق.م

شاه کودوز ولوش سوم ۱۶۰۵-۱۶۰۰ ق.م

شاه تاتای دوم ۱۶۰۰-۱۵۸۰ ق.م

شاه آتا-مرا-هالکی ۱۵۸۰-۱۵۷۰ ق.م

شاه پالا-ایشان ۱۵۷۰ – ۱۵۴۵ ق.م

شاه کوک کیروش ۱۵۴۵-۱۵۲۰ ق.م

شاه کوک ناهونته ۱۵۲۰-۱۵۰۵ ق.م

شاه کوتر ناهونته دوم ۱۵۰۵-۱۵۰۰ ق.م

حکومت هورپاتیلا۱۳۵۰-۱۳۳۰ ق.م

در ۱۳۵۰ ق.م سرانجام دوران فترت دوم پایان یافت و یک حکومت ایلامی قدم به عرصه وجود گذاشت . تنها شاه این حکومت هورپاتیلا نام داشت که از قوم هوری بود.هورپاتیلا یکبار در اوایل سلطنت خود بابل را مورد حمله قرار داد و به مدت چهار سال بر بخشهایی از جمله شهر مذهبی نیپور تسلط یافت اما در جنگ با آشور –اوبالیت اول شاه آشور شکست خورد و به ایلام بازگشت.

اما در سال ۱۳۳۰ ق.م کوریکالزوی دوم (۱۳۴۴-۱۳۲۰ق.م) شاه کاس بابل اقوام به نبرد با هورپاتیلا نموده شاه ایلام در این جنگ شکست خورد و به ایلام گریخت اما دیگر نتوانست سپاهی قوی گردآوری کند.

کوریگالزوی ابتدا واراهش را غارت نمود سپس ایلام و شوش را فتح کرد به این ترتیب حکومت هورتاپیلا منقرض شد .از کوریکالزوی دوم یک مجسمه یافت شد که دارای کتیبه حاوی شرح مراحل فتح وی در ایلام بود

: کوریگالزوی شاه ملتها جبار شوش ایلام نابود کننده واراهش “

کوریگالزو سپس برای مقابله با آشوری ها ایلام را ترک کرد و البته غنائم بسیاری از ایلام برد.

سلسله ایگه- مالکی

شاه ایگه-مالکی ۱۳۵۰-۱۳۳۰ ق.م

شاه پاهید-ایشان اول ۱۳۳۰-۱۳۱۰ ق.م

شاه آتار کیتاه ۱۳۱۰- ۱۳۰۰ق.م

شاه هومان- نومنا ۱۳۰۰-۱۲۷۵ ق.م

شاه اونتاش – ناپیدیشا (گال)۱۲۷۵-۱۲۴۰ ق.م

شاه اونپاتار – ناپیدیشا ۱۲۴۰-۱۲۳۵ ق.م

شاه کیتن – هوتران ۱۲۳۵-۱۲۱۰ ق.م

سلسله شوتروکی ۱۲۰۵-۱۱۰۵ ق.م

شاه هالوتوش –اینشوشیناک ۱۲۰۵-۱۱۸۵ ق.م

شاه شوتروک –ناهونته اول۱۱۸۵-۱۱۵۵ ق.م(قدرتمندترین و مقتدرترین شاهان ایلامی)

شاه کوتیو-ناهوته۱۱۵۰-۱۱۲۰ ق.م

شاه شیلماک-اینشوشیناک اول ۱۱۲۰-۱۱۱۰ ق.م

شاه شیلمانا-هامرو-لاکامار ۱۱۱۰-۱۱۰۵ ق.م

دوران فترت ۱۱۰۵-۷۶۰ ق.م

در این دوران ایلام حکومتی نداشت و احتمالا آشوریان و بابلیان در این دوره حکومت کرده اند.

سلسله ایلام نو ۷۶۰-۶۴۴ ق.م

هومبان-تاهراه ۷۶۰-۷۴۲ ق.م

هومبان- نیکاش اول ۷۴۲-۷۱۷ ق.م

شاه شوتروک-ناهونته دوم ۷۱۱-۶۹۹ (دارای کتیبه های فراوان)

شاه هالوشو-اینشوشیناک ۶۹۹-اکتبر۶۹۳ ق.م

شاه کودور-ناهونته ۶۹۳-جولای ۶۹۲ ق.م

شاه هومبان نیمنا جولای ۶۹۲-فوریه ۶۸۸ ق.م

شاه هومبان – هالتاش اول فوریه ۶۸۸-اکتبر ۶۸۱ ق.م

دوران اول تفرق حکومت در سلسله ایلام نو اکتبر ۶۸۱-۶۶۴ ق.م

بوهای انقراض حکومت را در ایران می توان حس کرد . در این دوره دو نفر همزمان به حکومت رسیدند یکی شیلهاک – اینشو شیناک دوم (اکتبر ۶۸۱و۶۸۸ :در شوش حکومت کرد)و دیگری هومبان- هالتاش دوم (۶۸۱-۶۷۵ سپتامبر)در ماداکتو به سلطنت نشست.

ماداکتو                                                             شوش

_________________                                                 ________________

هومبان-هالتاش (۶۸۱-۶۷۵)                                         شیلماک-اینشوشیناک دوم

اورتاکی(سپتامبر۶۷۵-۶۶۴)                                         تپتی – هومبان اینشوشیناک

سلطنت واحد تپتی-هومبان- اینشوشیناک ۶۶۴-۶۵۳ ق.م پس از مرگ اورتاکی و اما آخرین شاه ایلام بزرک و متمدن هومبان – هالتاش سوم ۶۴۸-۶۴۴ ق.م

اما در این تاریخ و تمدن ۱۹۲۶ ساله ایلام باستان آنان شاید بالغ بر ۱۰۰ بار به بین النهرین حمله کردند و شاید ۱۰۰ بار نیز مورد تاخت و تاز قرار گرفتند – ابتدا با سومر – اور- لاگاشنینوا- آشور- بابل –کاس و ……. سرانجام با آشوریانی یال به قدرت خود پایان دادند و تا به امروز همیشه یک ایالت بوده اند.