راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)
راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)
در سایه پروردگار یکتا، هستی بخش بزرگ دانا، آن وجود پاکی
که هستی ما را آفرید و منش نیک در کنه وجود گیتوی ما قرار بداد. او که به
ما خرد را ارزانی داشت تا راستی و درستی را از کژی و پلشتی تمیز دهیم و
اشوئی پیشه کنیم که براستی، راستی نیک است، بهترین است، خوشبخت آن کسی است
که در زندگی راستی را برگزیند.
رسیدن به مقصود و آرمان زندگی آنچنانکه اشوزرتشت به ما آموخته نه از راه
ذکر اوراد و ترک جهان و در انزوا زیستن، بلکه از راه کار و فعالیت در
زندگی و مبارزه با موانع خوشبختی و دفع سختی ها و ناملایمات زندگی بدست می
آید. رفاه و پیشرفت جامعه را باید در وجود افراد بوسیله تلاش و کوشش در
زندگی فراهم ساخت.
بطور کلی هر فردی از اعضای این جامعه بزرگ انسانیت موظف است در راه اصلاح
وضع کنونی جامعه خود بکوشد تا وسایل خوشبختی و نجات نهایی بشر را چنانچه
خواست پروردگار است فراهم سازد زیرا اهورامزدا به همین منظور انسان را که
عالی ترین و برترین مخلوق است بیافرید.
پیامبر ایران از نحوه زندگانی گوشه نشینان و تارکان جهان که از مواجهه با
مشقات زندگی و فریب های جهان مادی روی گردان بوده و عمر گرانبهای خود را
به ذکر و فکر بی حاصل و مسائل پوچ و بی معنی، بیهوده تلف می کنند و غافل
از تجربیات و نتایج زندگی واقعی هستند، طرفداری نکرده و این مشی زندگی را
مخالف منزلت و فطرت پاک انسانی پمی داند.
پیامبر ایران می فرماید: «زندگی واقعی تنها ذکر و فکر خداوند بدون کار و
کوشش نیست، بلکه برعکس در تلاش همیشگی و مبارزه با موانع خوشبختی بشر است.
خداوندی که ما را در این جهان مادی خلق کرده نخواسته است که هر کس از تحمل
بار زندگی شانه خالی کرده و تنها در راه نجات خود بکوشد.» (گاتها).
تعالیم گاتها مردم را با یک رفورم بزرگ و پیشرفت برجسته ای آشنا می سازد
که تا امروز در فضای اخلاقیات و روحیات بشر تکرار نشده است. در این سروده
ها جلوه هایی از پویش انسان بسوی کمال اخلاقیات فردی و اجتماعی و تصفیه
روح مردمان و گرایش انسان به درون و وجدان بجای انجام آداب و مراسم ظاهری
بخوبی نمودار است و می آموزد که هر چه بکاری سرانجام همان را درو می کنی.
از این مکتب زندگانی است که ابرمردانی چون کوروش و داریوش، آذرپاد
مهراسپندان و بزرگمهر بوجود می آیند. یک نفر زرتشتی چه عالم و عارف، چه
دهقان و کشاورز، هرگز گوشه نشین نبوده و با سر تراشیده و لباس ژنده و تن و
صورت کثیف دور از اجتماع نزیسته و در زندگانی زرتشتیان صوفی گری و درویش
مسلکی و ریاضت کشی راه نجات نفس و روح نیست، بلکه کوشش و تلاش در راه
زندگانی شاد همراه نیک اندیشی و نیک گفتاری و نیک کرداری است که سرانجام
رستگاری را در پی دارد. در زندگانی زرتشتی کسی که خواستار نزدیکی به درگاه
اهورامزدا است، از زندگی فردی و جمعی خود نمی گریزد بلکه می داند که خدمت
به خداوند، خدمت به خلق خداست. زندگی برابر تعالیم اشوزرتشت نعمتی بزرگ و
شادی بخش است. گاتها روبرو شدن با غم و شادی زندگی و قدرت درک و لمس
تارهای گوناگون هستی را به ما می آموزد. اندیشه ها و آموزش هایی که تمام
لذات و خوشی های بشر را به جهان دیگر وعده می دهند و تماس انسان را با
زندگانی واقعی و حقیقی این جهان منع می کند، آموزش های درست و صحیحی
نیستند و سرانجام کار آنها فلاکت بشریت است.
فلسفه ی واقعی زندگی آنست که بشر را وادار به زیستن در جهان حقیقی کنونی
کند. ترک خوشبختی ها و خوشی های مجاز جهان کنونی به امید رسیدن به پاداش
ها و خوشی های جهان دیگر نادانی محض است. هنگامی که همه امیدهای بشر به
جهان دیگر وابسته گردید، محیط زندگی اجتماعی برای گسترش صنایع اقتصادی و
مادی مساعد نگشته و مردم آن محیط پیشرفتی در زندگی نخواهند کرد. در دین
زرتشتی کمال زندگی انسان هرگز با ترک زندگانی مادی فراهم نمی شود.
ریاضت و خودآزاری با تمرین های فرساینده جسم و جان، هر گونه فضایل اخلاقی،
اجتماعی و نیروهای مادی و معنوی افراد بشر را می خشکاند. فلسفه و هدف
واقعی زندگی یک زرتشتی به کار انداختن قوای جسمانی، عقلانی و روانی اوست.
فعالیت سخت و کار جدی و کوشش های مداوم عالی ترین دستور زندگی زرتشتیان
است. در آیین مزدیسنا نه تنها کار و کوشش منع نشده بلکه تشویق و تقدیر هم
شده است. بخصوص کشاورزی که از کارهای پر ارج و ثواب دانسته شده است. کسی
که زمین های بی حاصل را بکارد یا باتلاقها را بخشکاند و جایش کشتزار نماید
و درخت و میوه بپرورد، چنین کسی پارسایی را گسترده است. اشوزرتشت هر گونه
فعالیت جسمی و عقلی و روحی را تشویق و سستی و تنبلی و بیکاری را منع
فرموده است.
کوشش در راه پیشرفت جهان و افراد بشر وظیفه ی هر زرتشتی است. پس بکوشیم که
ستم و بیدادگری و نادانی و قشری اندیشی و تیرگی دروغ از دل ها و روان های
ما زدوده شود و خورشید نورانی خرد و نیکی و برابری و داد بر کاخ اندیشه ی
ما تابیدن آغاز کند، فروغی ابدی که آتش دلهایمان بدان زبانه کشد و راستی
را فریاد زند که این خواست و اراده ی اشوزرتشت است.
هیت اشائی وهیشتائی اشم. ایدون باد.