زرتشت برای پیروانش پنجگاه نماز در شبانه روز تعیین کرد بسیار شایان ذکر
است که نماز کیش باستان از حیث اوقات پنجگانه و دیگر آداب و رسوم همانندی
زیادی به نماز مسلمانان دارد، اوقات نماز و آداب و شرایط آن در مزدیسنی به
ترتیب زیر است:
در مزد یسنی شبانه روز به پنج بخش قسمت شده است و هر کدام به نام فرشته ای،نماز ویژه ای دارد.
وقت آن از برآمدن خورشید است تا نیمروز(ظهر)
موقع آن از بر آمدن خورشید تا سه ساعت(تسو) بعد از ظهر
از سه ساعت بعد از ظهر شروع می شود و تا اول شب و پیدا شدن ستاره ها پایان میابد.
وقت آن از اول شب است تا نیمه شب
وقت آن از نیمه شب است تا بر آمدن خورشید
در روایات هرمزد یار آمده است که : هاون گاه شش ساعت است ،رپیت گاه سه
ساعت است ، ازیرین گاه سه ساعت است ،ایویس رو تریمگاه شش ساعت و اشیهن گاه
شش ساعت است.
هاونی و رپیت وین و اوزیرین و ایویس رو تریم و اشهین پنج فرشته نگهبان شب
و روز هستند که هر یک از آنها را گروهی از ایزدان را مانند مهر و رام و
اردیبهشت و آذر و آپن نپات وایزد آب و فروهر و اوپرتات وسروش و رشن و
اشتاد همراهی میکنند.
شرایط نماز:
برای به جای آوردن نماز دستورهایی داده شده که به شرح زیر است:
قبله:
پرستش قبله در آیین مزدیسنی از دیدگاه اینکه نمی توان برای خدا حدود و
جهتی را در نظر گرفت از این رو موقع نماز خواندن ،به گونه ای که به سوی
نور وروشنایی مانند خورشید وماه و چراغ وآتش روی می کند و برداشت آنها
چنین است:
فروغ نور و روشنایی پدید آمده نموداری از نور و روشنایی جهان حقیقت و
معنویت می باشد و در پروراندن روح و دل اثری بس بزرگ دارد و انسان را به
تجلیات انوار خدایی متوجه می سازد. تمام آفریدگان به نور نیازمندند
،همانگونه که حیوانات با بهره گیری از نور زنده اند و نباتات از نور زندگی
می کنند ،چنانچه اگر گلدانی را پشت پنجره بگذاریم پس از چند روز می بینیم
که برگها و شاخه های آن به سوی نور متمایل می شود. د رکتابهای مقدس دینی
همیشه خداوند خود و پیامبران خود را نور معرفی می نماید.
طریقه وضو:
ترتیب وضو این است که دستها را تا مچ و صورت را تا بنا گوش و زیر زنخ و
بالای پیشانی و نیز پاها را تا قوزک سه بار با آب تمیز خوب شستشو می دهند.
آنگاه دعای دست و رو شستن را که سروش باج نام دارد می خوانند و به نو کردن
کشتی (باز ئ بسته کردن کشتی)پرداخته پس از آن آغاز به نماز خواندن می کنند.
در صورتی که آب نباشد و یا به انگیزه ای بکار بردن آب مجاز نباشد صورت و
دستها را سه بار به روی خاک تمیز می زنند و سپس به صورت و پشت دست می کشند.
هنگام وضو گرفتن دعایی به نام سروش باج می خوانند:
به نام ایزد بخشاینده و بخشایشگر مهربان
به خشنودی اهورامزدا (اشم وهی «سه بار» من اقرار می کنم استوارم به دین مزدیسنی که آوردنده زرتشت ،دشمن دیو پرستی و دروغ است.
اگر بامداد باشد به هاون (صبحگاه) اشو و سردار اشوئی یزشن نیایش و درود و
ستایش باد، به دهدار نیکخواهی که اشو و سردار اشوئی باشد یزشن و نیایش و
درود و ستایش باد.
اگر نیمروز باشد برفتون اشو و سردار اشوئی یزشن نیایش و درود و ستایش باد
،به شهردار مردم نوازی که اشو و سردار اشوئی باشد یزشن و نیایش ودرود و
ستایش باد.
اگر پسین باشد به ایزیرین اشو و سردار اشوئی یزشن و نیایش درود و ستایش
باد ، به پادشاه بادرام پروری که اشو و سردار اشوئی باشد یزشن و نیایش و
درود و ستایش باد.
اگر شب باشد به ایوه سریترم اشو و سردار اشوئی یزشن و نیایش و درود و
ستایش باد، به پیشوای روحانی بشر دوستی که اشو و سردار اشوئی باشد یزشن و
نیایش و درود و ستایش باد.
اگر نیمه شب باشد به اشهین اشو و سردار اشوئی یزشن و نیایش و درود و ستایش
باد ، به کد خدای نیکخواهی که اشو و سردار اشوئی باشد یزشن و نیایش درود و
ستایش باد.
1-هاون گاه:
2-رپیت وین گاه:
3-ازیرین گاه:
4- ایویس رو تریمگاه:
5- اشهین گاه:
1-پاک کردن تن از هرگونه کثافت
2-پاک کردن لباس از هرگونه پلیدی ،نسا(تن مرده ،لاشه حیوانات)و هیرنسا(چیزی مانند خون، ناخن و موی و...
3-در بر داشتن سدره و کشتی
4-شستن دست و صورت که پادیاب نامیده می شود.
5-پاک بودن جای نماز از هرگونه پلیدی ،نسا و هیر نسا. پیرامون جای نماز تا چهل گام و حداقل سه گام باید پاک و تمیز باشد.
6-محل نماز به زور از کسی گرفته نشده باشد یا از پول دزدی خریداری نشده باشد.
پارسیان عناصر طبیعی مانند خاک و آسمان و آب و آتش و هم چنین رودخانه هاو
کوه ها را مقدس می شمردند و از این نظر با سایر اقوام ایرانی مانند مادها
وایلامی ها باورهای مشترک داشتند.مراسم پرستش و قربانی آن ها عبارت بود از
ریختنزوهر برآتش مقدس که در آتش دانی می سوخت یا قربانی حیوانات
.گرانبهاترحیوان برای قربانی اسب بود.پرستشگاهی را نمی توان یافت که تاریخ
آن به دورههخامنشی بازگردد،باید فرض کرد که مراسم مذهبی پارسیان در مکان
هایمقدسی در پاسارگاد و تخت جمشید انجام می گرفته است. هخامنشیان نخستین
خدایان بسیاری را پرستش می کردند.کورش کبیر هنگاملشکر کشی به ماد نخست در
پیشگاه خدایان پارسی قربانی به جای آورد،آنگاه بهمحض ورود به سرزمین ماد
برای خدایان مادی هم قربانی کرد. او در بابل خود رافرستاده خدای شهر
،مردوک خواند،آیین مذهبی او را احیا کرد و مناسک مناسبرا بجای آورد. ممکن
است برای هر کدام از خدایان سایر شهر های بابل هم درهنگام گشودن آن سرزمین
،مراسم مشابهی را به جای آورده باشد. می توانپنداشت که کورش کبیر خدایان
لودیایی و ایونیایی را هم به نحو مشابه حرمت نهادهاست. اگر چه شواهد عینی
درباره انجام پرستش اهوره مزدا در زمان شاهان اولیهپارسی در دست نیست،اما
از زمان پادشاهی داریوش اول اهوره مزدا به مقام برترینخدایان رسید. نخستین
شواهد درباره رسیدن اهوره مزدا به مقام بزرگ ترین خدایهخامنشی از این زمان
است و مخصوصا در کتیبه های شاهی نمود یافته است:اهوره مزدا،خدای بزرگ،که
این زمین را آفرید،که مردم را آفرید،که شادی را برای مردم آفرید،که
داریوشرا شاه کرد،شاهی در میان{شاهان}بسیار.اهوره مزدا ،«خدای دانا» ،
خدایی است که پادشاهی را به شاه ارزانی داشت، اورا راهبر بود ... اگر چه
شاه خود در مقام خدای نبود فاما نماینده اهوره مزدا در زمینبود.لیکن ،گرچه
اهوره مزدا خدای اصلی هخامنشیان انگاشته می شد ولی در کناراو خدایان دیگر
هم وجود داشتند.در کتیبه های داریوش به« سایر خدایان» اشارترفته،ولی
نامشان نیامده است.اشاره داریوش در کتیبه آنچنان مبهم است کهروشن نیست
مقصود او سایر خدایان ایرانی است یا خدایان سایر سرزمین ها استاما به
روشنی بر ما دانسته است که در تخت جمشید خدایان دیگری هم موردپرستش قرار
می گرفته اند. علاوه بر پرستش کوه ها،رودخانه ها، دریاچه ها،بهپرستش
خدایان ایلامی چون هومبان و خدایان بابلی چون اداد نیز اشاره گردیدهاست.
دو گروه مختلف از روحانیون ،شتین ها و مغان ،خدمتگزاران خدایان بودندمناسک
و قربانی ها را به جای می آوردند.ظاهرا بعد ها ،و احتمالا در دوره
فرمانروایی اردشیر دوم، دو خدای دیگر ایرانیهم به کیش درباری راه یافتند .
این دو عبارت بودند از میثره (مهر)، خدای خورشید وپیمان ها،و آناهیتا
(ناهید) خدای آب ها و حاصلخیزی. دانسته های ما درباره آیینپرستش این
خدایان اندک است . بر ما روشن نیست که آنان را چگونه می پرستیدهاند و
پیروان آنان چه کسانی بوده اند. بروسوس آورده است که اردشیر تندیسهایی از
الهه ای در شهر های پادشاهی شاهنشاهی ، یعنی بابل و شوش وهگمتانه و پارس و
بلخ و دمشق و سارد ، برپا نمود. اما نوشته اشارت آمیز او خالیاز ابهام
نیست ، زیرا وی در واقع از آناهیتا نامی نمی برد ، بلکه نام الهه آفرودیت
رامی برد که آناهیتا ممکن است در دوره هلنیستی با او یکسان دانسته شده
استو ممکن است نشده باشد. مشکل دیگر در این گفته آن است که مدعی شدهاست
شاه پارسیان مجسمه های خدایان را برافراشته است ، اما در حفاری هایباستان
شناسی هنوز نشانی از تندیس های خدایان پارسی آشکار نساختهاست.آن گونه که
از شواهد دیگر درباره مراسم مذهبی آن دوره بر می آید گویاپارسیان خدایان
خویش را به تصویر در نمی آوردند.
منبع: ایران باستان/ماریا بروسیوس/عیسی عبدی /نشر ماهی
جشن فروردینگان:
در جشن فروردینگان که امروزه به نام فردوگ معروف است ایرانیان باستان بر
سر مزار در گذشتگان خود می رفتند و برای خشنودی روان آنها عود و کندر آتش
می زدند.
جشن اردیبهشتگان:
سومین روز از ماه اردیبهشت برگزار می شود و عیدی است که در آن فرشته نور و
آتش که از طرف خدا موکل گردیده تا علل بیماری ها را به یاری ادویه و
خوردنی ها برطرف کند و راستی را از ناراستی باز نماید.
جشن خردادگان:
ششم خرداد جشنی در ستایش از امشاسپند برگزار می شود . این روز در تقویم
رسمی کشور مطابق با چهارم خرداد است . خرداد یا هئوروتات به معنی تمامیت و
کلیت و کمال است و نمادی از مفهوم نجات برای افراد بشر است.
پاینده باد ایران و ایران که همه ی اروپاییان به فرهنگ و تمدن چند هزار ساله ما غبطه می خورند.
سال سسال سیار ایرانی یا سال شمسی ناقصه:
یار ایرانی درست ۳۶۵ روز حساب میشد و هر سال یک چارک روز و در حدود شش
ساعت اضافه را محسوب نمیکردند. بدین ترتیب در هر چهار سال یک روز افزوده
میشد که آن روز را اورداد یعنی روز زیادی مینامیدند و یا طی ۱۲۰ سال یک
ماه جلو میرفت و چنین سالی را که یک ماه اضافه داشت وهگیک مینامیدند و
این سالی است که منجمان اسلامی سال ناقصه نامیدند. در مثل در صد و بیست
سال نخست، دو ماه فروردین و در صد و بیست سال دوم، دو ماه اردیبهشت تا آخر
بر قرار میکردند.
چنین گاهشماری و سالی را همهٔ کشورها و اقوامی که در حوزهٔ قدرت و قلمرو
نفوذ ایرانیان میزیستند به ویژه اقوام زرتشتی پذیرفته بودند که البته
باید مصر و سوریه و بابل و فلسطین را در این شمار محسوب نکرد چون مردم آن
کشورها که از تمدنهایی کهن نیز برخوردار بودند، حساب کبیسه را نگاه
میداشتند. منظور آن نیست که ایرانیان از کبیسه و احتساب آن بیاطلاع
بودند بلکه کاملاً آگاهی و وقوف به این مسئله را داشتند و کبیسه را نیز به
جا می آوردند اما گاهشماری ایران شکل و صورتی کاملاً دینی پیدا کرده بود
که دگرگونی از آن به هیچوجه جایز نبود چون هر ماه سی روز داشت، سی روز هر
ماه نام هایی سیگانه داشتند یعنی هر روز نامی داشت و در هر روز جزو فرایض
دینی بود که عباداتی انجام شده و ادعیه ای تلاوت و خوانده شود به همین جهت
کم و بیشی به هیچ وجه در روزهای ماهها جایز نبود پنج روز اضافی را نیز که
اندرگاه مینامیدند، روزهای مقدس و ویژهای بود و ویژه جشنهای ملی و دینی
بود. همین محدودیت شدید باعث شد که کبیسهها حساب نشود.
به همین جهت است که آن چه در تاریخ راجع به سال و ماه ایرانی در ازمنهٔ
قدیم درج است همیشه گردش نوروز و سیار بودن آن را حکایت میکند. آخرین
روایتی که در این باب موجود است آن که در سال به تخت نشستن یزدگرد سوم
یعنی ۶۳۲ میلادی نوروز یعنی اول فروردین حقیقی برابر بوده است با روز نود
و یکم از بهار یا نخستین روز از ماه تیر.
اما نیاز به یادآوری است که به موجب مدارکی کبیسهٔ یک روز در هر چهار سال
نیز در زمان ساسانیان میان عدهای از نخبگان و ستاره شناسان و موبدان
برقرار بودهاست تا به موجب آن دقیقاً از مواقع و هنگامها و فصول سال
خورشیدی آگاه باشند.
ماهها:
در تقویم زرتشتی، فروردین اولین ماه سال است که همواره ۳۰ روز دارد و نیز نام روز نوزدهم از هر ماه است.
در این تقویم، تیر چهارمین ماه سال است و همیشه ۳۰ روز دارد. در این تقویم
تیر از روز ۹۱م سال شروع شده و تا روز ۱۲۰م سال را شامل میشود.این ماه به
نام خدای جنگ هندو اروپایی، تیر نامگذاری شده است.
در تقویم زرتشتی آبان از روز ۲۱۱م تا ۲۴۰م سال است.
در این تقویم آذر از روز ۲۴۱م تا ۲۷۰م سال است.
دی در این تقویم از روز ۲۷۱م تا ۳۰۰م سال است.
نامهای روزهای ماه و معنی اوستایی واژه به فارسی:
نام اول هر ماه، به نام خداوند اهورامزدا منتسب میشود. از روز دوم تا
هفتم به ترتیب نام شش امشاسپند یا مهین ایزدان زرتشتی است که به ترتیب
عبارتند از: بهمن، اردیبهشت، شهریور، سپندارمذ، خرداد و امرداد.......
(عدد روز ماه-نام روز=معنی آن به زبان امروزی)
روزهای همنام با دوازده ماه و جشنهای ماهانه
نامهای دوازدهگانه ماهها با دوازده نام از اسامی روزها مشترک هستند. در
مثل فروردین نخستین ماه سال و آغاز بهار است در حالی که روز نوزدهم هر ماه
نیر فروردین نامیده میشود یا اردیبهشت دومین ماه و سومین روز ماه نیز به
شمار میرفتهاست. بدین شیوه هرگاه نام روز و ماهی موافق می افتاد، آن روز
را جشن میگرفتند و از این رهگذر دوازده جشن در سال که بهتر است آنها را
جشنهای ماهانه بنامیم، پدید میآمد. این جشنها در جدول زیر نمایان است:
(نام ماه-تاریخ روزیکه با نام ماه همنام است=نام جشن)
اینها جشنهای دوازدهگانهٔ سال میباشد که در روزگار ساسانیان پیش از آن با آداب و تشریفاتی فراوان برگزار میشد.
نام روزهای پنجه
دوازده ماه سی روزه درست ۳۶۰ روز میشد، پنج روز باقی مانده را در شمار
ماه محسوب نمیداشتند این پنج روز خمسهٔ مسترقه یا به فارسی پنجه، و پنجهٔ
دزدیده، اندرگاه، روزهای گاتها و نامهای دیگر نامیده میشد. این پنج روز
را ایرانیان جشن می گرفتند و شادی می کردند و این را ایام نزول فروهرها یا
ارواح درگذشتگان به خانه میدانستند.
گاتها یا سرودهای زرتشت دارای پنج بخش است و هر بخشی نامی ویژه دارد. این
پنج روز را نیز به نامهای پنج گانهٔ گاتها میخواندند، بدین ترتیب:
هر سال شمسی ۳۶۵ روز و کسری است. این کسر در حدود شش ساعت و دقیق تر پنج
ساعت و چهل و هشت دقیقه و نه ثانیه است. پس جهت نگاه داشتن درست سال شمسی
لازم بود که این کسور نیز به شمار آید و کبیسه شود. به همین جهت قرآینی در
دست است که در زمان ساسانیان هر چهار سال یک بار، موبد ان پنجه را شش روز
می گرفتند و آن روز اضافی ششم را به نام اورداد به معنی روز زیادی نام
نهادند.
مناسبتهای گاهشماری زرتشتی
آبانماه
در اسطورههای ایرانی گفته میشود که در این روز زَو پادشاه ایران بر
افراسیاب پیروزی یافته و او را از سرزمین خویش راند و نیز در این روز پس
از پنج یا هفت سال خشکی باران آمدهاست.
آذرماه
دیماه
بهمنماه
روز بهمن - جشن بهمنگان - ۲ بهمن (جشن «بهمنگان»، جشنی در ستایش و
گرامیداشت «بهمن» (در اوستایی «وُهومَنَه»، در پهلوی «وَهْمَن») به معنای
«اندیشه نیک» و بعدها یکی از اَمْشاسْپَندان. در این روز آشی به نام «آش
بهمنگان» یا «آش دانگو» به صورت گروهی پخته میشده است که نام «دانگو /
دانگی» برگرفته از همین سنت اشتراکی آن است.)
رو سپندارمذ روز - جشن نوسره - ۵ بهمن (پنج روز پیش از جشن سده و جشنی به نام «نوسره»)
روز آبان - جشن سده - ۱۰ بهمن (یکی از جشنهای همگانی ایران کهن، با
افروختن خرمن هیزمی که برزگران، از پگاه گرد آوردهاند، آغاز میشود. جشن
سده یک جشن ملی است و به هیچ دین و مذهبی مرتبط نیست. شامگاه این روز،
هنگام جشن بزرگ «سَدَه / سدهسوزی» در چهلمین روزِ پس از «یلدا» (زایش
خورشید))
روز دی به مهر - ۱۵ بهمن (جشن میانه زمستان و گاهنباری فراموش شده که دلیل فراموشی آن دانسته نیست.)
روز باد - جشن بادروزی - ۲۲ بهمن (جشنی بنام «بادروزی» یا «کژین» در
گرامیداشت «باد»، در اوستایی «واتَه» و ایزد نگاهبان آن با همین نام که
از بزرگترین ایزدان ایرانی در باورهای «زَروانی / زُروانی» بشمار میرفته
است)
منبع:
هاشم، رضی. گاهشماری و جشنهای ایران باستان. تهران: انتشارات فروهر،
1-هرمزد=نام خداوند،هستی بخش دانا و خدای خرد
2-بهمن=منش نیک
3-اردیبهشت=بهترین راستی(حقیقت)
4-شهریور=شهریاری والا
5-سپندارمذ=اندیشه هماهنگ(هارمونی)
6-خرداد=بندگی و رسایی (کمال ایزدی)
7-امرداد=بی مرگی و نامیرایی
8-دی به آذر=آفریدگار
9-آذر=آتش
10-آبان=آب
11-خور=آفتاب و خورشید
12-ماه=ماه(سیاره ماه)
13-تیر=ستاره تیر و ایزد باران
14-گوش=جهان،هستی و زندگی
15-دی به مهر=آفریدگار
16-مهر=نگه داشتن پیمان(میترا=خدای آسمان که خورشیدچشم اوست)
17-سروش= وخش ایزدی (الهام و وحی)
18-رشن=دادگری
19-فروردین=فروهر و روان رفتگان
20-بهرام=پیروزی
21-رام=رامش و آشتی(صلح)
22-باد=باد
23-دی به دین=آفریدگار
24-دین=وجدان بینش درونی
25-ارد=خوشبختی و دارایی
26-اشتاد=راستی
27-آسمان=آسمان
28-زامیاد=زمین
29-مهراسپند=گفتار نیک
30-انیران یا انارام=نور جاوید،فروغ و روشنایی بی پایان
1-فروردین-روز نوزدهم،روز فروردین=جشن فروردگان
2-اردیبهشت-روز سوم،روز اردیبهشت=جشن اردیبهشتگان
3-خرداد-روز ششم،روز خرداد=جشن خردادگان
4-تیر-روز سیزدهم،روز تیر=جشن تیرگان
5-امرداد-روز هفتم،روز امرداد=جشن امردادگان
6-شهریور-روز چهارم،روز شهریور=جشن شهریورگان
7-مهر-روز شانزدهم،روز مهر=جشن مهرگان
8-آبان-روز دهم،روزآبان=جشن آبانگان
9-آذر-روزنهم،روز آذر=جشن آذرگان
10-دی-روز یکم،روز هرمزد=خرم روز
11-بهمن-روز دوم،روز بهمن=جشن بهمنگان
12-سپندارمذ-روز پنجم،روز سپندارمذ=جشن سپندارمذگان
۱. اهنودگاه، روز نخست یا روز ۳۶۱ سال
۲. اشتودگاه، روز دوم از پنجه یا روز ۳۶۲ سال
۳. سپنتمدگاه، روز سوم از پنجه یا روز ۳۶۳ سال
۴. وهوخشترگاه، روز چهارم از پنجه یا روز ۳۶۴ سال
۵. وهیشتواشتگاه، روز پنجم از پنجه یا روز ۳۶۵ سال
۱ آذر - آذر جشن : یکی دیگر از جشنهای در پیوند با آتش به مناسبت فرا رسیدن ماه آذر و برافروختن نخستین شعله زمستانی.
۹ آذر - آذر روز، جشن آذرگان : جشن آتش دیگری، در گرامیداشت «آذر/ آتر» و ایزد منسوب به آن
۳۰ آذر - روز انارام، جشن میانه سال، جشن شب یلدا یا شب چله : انقلاب
زمستانی و جشن زایش خورشید است، ایرانیان در این شب با فراهم آوردن
خوراکیهای گوناگون تا بامداد به انتظار دیدار نخستین پرتوهای خورشید
بیدار مینشسته اند.
۱ دی - زادروز خورشید، جشن خرمروز، نخستین جشن دیگان : از گرامیترین
روزهای ایرانیان، که به نامهای «خور روز» (خورشید روز) یا جشن «نودروز»
(نود روز تا نوروز)، یاد میشود.
۵ دی - بازار جشن : جشنی همراه با بازار عمومی در سُغد باستان.
۸ دی - دی به آذر روز، دومین جشن دیگان.
۱۴ دی - جشن سیر سور، روز گیاهخواری : جشن گیاهخواری و به ویژه خوردن سیر،
و نیز روز غلبه دیوان و کشته شدن جمشیدشاه در روایتهای ایرانی (در
شـاهنامه فردوسی نیز آمده است که پدیده گوشتخواری، پس از جمشید رواج
مییابد).
۱۵ دی - دی به مهر روز، سومین جشن دیگان، روز پیکرتراشی : جشنی همراه با
ساخت تندیس ها و پیکرتراشی هایی، به شکل انسان و گاه سوزاندن آن.
۱۶ دی - روز مهر، جشن درامزینان یا «کاکتل/ کاکثل»، جشن درفشها : جشنی
بسیار کهن و اسطوره ایی، که نامهای گوناگون آن، ارتباط آن با «درفش
کاویان» و «گاو کتل/ گاو درفش» را نشان میدهد.
۲۳ دی - دی به دین روز، چهارمین جشن دیگان، جشن تیرگان ارمنیان ایران.