‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

زن و زرتشت

در باره ی زن و فرزند زرتشت، دانشمندان بر دو گروه اند: یکی از روی تفسیر های پهلوی و نوشته های دیگر وی را دارای سه زن،سه پسر و سه دختر می دانند و در باره ی سه پسر پنداری دیگر که هنوز به جهان چشم نگشوده اند و تخمه شان در دریاچه یی نگهداری می شود که در سه هزاره هایی پی در پی، سه دوشیزه از آن باردار گردند و سوشیانسان را به جهانیان ارزانی دارند، نیز چیزهایی می نویسنند.
گروه دوم که آن را برخی از دانشمندان زرتشتی هند تشکیل می دهند و بی گمان از فلسفه ی (زن نگیری) هندی الهام می گیرند، می گویند که زرتشت و یاران نزدیکش نه همسر گرفتند و نه فرزندی از خود گذاشتند و این همه زن فرزند ساخته و پرداخته ی موبدانی است که چون خود زن گیری و فرزند داری را کاری بس ستوده می دانستند، برای این کار خود پروانه وگواهی نامه می خواستند.
از گات ها تنها چیزی که بر می آید این است که زرتشت دارای فرزندانی بود، زیرا از (پروچستای اسپنتمان هیچت اسپان) کوچک ترین دختر زرتشت نام برده شده که در آن پدرش وی را درباره ی زندگانی آینده اش پند و اندرز گفته است.درباره ی زندگانی خصوصی یاران زرتشت در گات ها هیچ گفتگو نشده.
اما گات ها نه تنها زندگانی زناشویی را گرامی می داردو آن را شایسته وبایسته ی انجمن دینی زرتشت می داند، بلکه هر کار سودمندی را که با سرشت انسان و طبیعت جهانی سازگار است، پسندیده شمرده، سفارش می کند.گات ها هرگز کارهای ضد غریزی و غیر طبیعی را نیک نمی خواند.
در یسن تنها نامی که یاد شده(23-3 و26-5) از (ایسداستر_isat-vãstar) است که نوشته های نوشته های پهلوی او را پسر بزرگ زرتشت خوانده اند.
در یشت ها نام (هووی-hvovi،ایسداستر،اروتدنر urvatat-nara،خورشید چهر-hevare-cithra،فرن،freni،سریت،thriti و پوروچستا) آمده.
نام هووی که او را یکی از زنان زرتشت گفته اند، دو بار آورده اند. در فروردین یشت (139) چنین آمدهفروهر هووی درستکار را گرامی می داریم) از این جمله هیچ بر نمی آید که او جز دین، چه بستگی دیگری با زرتشت داشت.در اینجا باید یادآور شد که نخستین زنی است که در فهرست فروردین یشت یاد شده.از این رو او را باید سردسته ی زنان بهدین شمرد.در دین یشت (15) چنین آمدهSadهووی راستکار دانا (بینش درونی مزدا) را گرامی داشت تا از زرتشت خواهان خوشبختی برای اندیشیدن و گفتن و کردن طبق دین باشد) واژه ی دانا(vidush) برای کسانی آمده که زرتشت آن را شایسته ی شنیدن پیام خود می داند و در اینجا از گرویدن هووی به دین بهی سخن رفته.
در نظر ما اگر زرتشت زن دانایی را که پیام او را نیک دریافته به جان و دل به دین بهی گرویده بود و سپس هم با کوشش وتلاش خود از دیگران گوی سبقت را ربوده، سر دسته ی زنان بهدین گردیده به همسری گرفت، کار بسی به و خردمندانه یی را انجام داد.پس نوشته های پهلوی و دیگر را در این باره می توان پذیرفت.درست نمی دانیم که آیا او دختر فرشوشتر یکی از بهترین یاران زرتشت بوده یا یکی از کسان خاندان وی.اگر هم بوده چه از آن بهتر که دختر یا خواهر یکی از نخستین گروندگان دین بهی، با خواهش و کوشش خود، چنین جایگاهی را به دست آورد.
ایسداستر و اروتدنر و خورشید چهر با صفت (زرتشتی) یاد شده اند و چون در فروردین یشت نام پدر دیگران به صورت مضاف یاد شده،می توان گفت که این سه کس پسران زرتشت نبودند،بلکه با او بستگی دینی داشتند و زرتشتی بودند.ولی می توان پرسید که چرا این صفت با نام سیصد مرد و زنی که از آن ها نام برده شده نیامد؟پس این سه کس امتیازی با دیگران داشتند و به گفته ی نوشته های پهلوی آن امتیاز در فرزندان زرتشت بودن آنان بود و ما هم انگیزه یی نمی بینیم که این گفته را نپذیریم.
فرن و سزیت و پروچستا تنها یک بار و آن هم پس از نام هووی در فروردین یشت (139) یاد شده اند.می گوید:«فروهر هووی راستکار را گرامی می داریم،فروهر سریت راستکار را گرامی می داریم،فروهر پوروچستای راستکار را گرامی می داریم ...» گفتیم زرتشت پوروچستا را کوچک ترین دختر خود می نامد.پس او دختران دیگری هم داشته و چون نام فرن و سریت در میان نام هووی و پوروچستا آمده و نوشته های پهلوی این دو دختر را هم دختران زرتشت گفته اند،ما هر سه را خواهر می پذیریم.
اما درباره ی آنان که می گویند زرتشت بی زن بود و پوروچستا یکی از شاگردان جوان وی بود که او را دختر خود نامید،می گوییم درست است که آموزگاران شاگردان خود را به نام فرزند،دختر،پسر و حتی پدر مادر می خوانند ولی نه با همه القاب «پوروچستای اسپنتمان هیچت اسبان کوچک ترین دختران زرتشت» که جای هیچ گونه شک و تردیدی نمی ماند.
پس تا این جا می توان این را پذیرفت که زرتشت یک زن و سه دختر و سه پسر داشت و چون از آن دو زن دیگر هیچ نامی برده نشده و به آنان کوچک ترین ارجی گذاشته نشده،بر خود باسته نمی دانیم که آن دو را نیز باور کنیم،ولی اگر هم آن بزرگوار سه همسر داشت،ما را چه که پس از هزار ها سال در سده ی بیستم میلادی که بسی از یک زنی گفتگو و پشتیبانی می شود،نشسته احساس شرمندگی بکنیم و یا زبان به خرده گیری دراز کنیم؟زندگی خصوصی زرتشت از آن هزار هاسال پیش بود و طبعاً باید باشد ولی آیین زندگی را که او طرح کرد،برای همیشه است.

زرتشت و دین بهی نوشته ی دکتر علی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد