‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

درجات گناه

درجات گناه در بندهش
در اغلب منابع پهلوى براى گناهان هشت پایه ذکر کرده اند، اما در بندهش 13 در شرح گناهان نه پایه برشمرده است: فصل اندر کرفه و گناه بنوشتم. بدانند که به دین در کرفه گناه پایه خرد بنهاده است، و هر یک را نامى است: فرمان و آگرفت و اویروشت و اردوش و خور و بازاء و یات و تنافور و مرگرزان. فرمان هفت استیر باشد و هر استیرى چهارده مثقال باشد و آگرفت دوازده استیر باشد. و اویروشت پانزده استیر باشد و یات صدوهشتاد استیر باشد و تنافورى سیصد استیر باشد. مرگرزان آن است که او را زنده نبگذارند. اکنون گناهان خرد بنوشتم. هرگاه یکتار موى بیفکند و در دل دارد که نگیرد و نه پرهیزد، فرمانى گناه باشد، اگر کوچک باشد اگر بزرگ؛ و هرگاه که ناخنى بیفگند و طلب باز نکند و نه پرهیزد فرمانى گناه باشد، هجره (هخر hixr =پلیدى، کثافت) که در تن باشد نبگرفتند و بیفگند فرمانى گناه باشد. بادى که در آتش دمد به دهن، به هر یک بار، فرمانى گناه باشد. و آب تاختن (= ادرارکردن) که در چاه کنند که به میان سراى باشد فرمانى گناه باشد. ..

درجات گناه در شایست ناشایست
در شایست ناشایست (بخش شانزدهم) نیز شروحى درباره درجات گناه و تعریف آنها در چگونگى ضرب و جرح و تاوان و مجازات آنها آمده است: «... کوچکترین گناه فرمان نام دارد و این که یک فرمان، سه درم و سه دانگ و پنج گندم است؛ نیز هست قولى که هر فرمان گناه را سه درم و سه دانگ گوید. یک آگرفت: هر چه در جهان مردم را با آن زنند، سلاح نام دارد، پس همى چون سلاح را در دست گرفت و آن را چهار انگشت از زمین برگرفت (=بلند کرد)، پس او را یک آگرفت گناه بر ذمه باشد. یک آگرفت گناه را تاوان و پادافراه پنجاه و سه درم است. هنگامى که آن سلاح فرود گردد، پس او رایک اویرشت گناه بر ذمه باشد و دادستان (=حکم) وى گردانیدن سلاح است و تاوان و پادافراه وى هفتاد و سه درم باشد. اگر چیزى بیش از گرانیدن سلاح نباشد. هرگاه بر او آن سلاح رابدهد (=بزند)، یک اردوش گناه او را بر ذمه باشد و تاوان پادافراه آن سى استیر است: اگر زخم به اندازه یک پنجم یک دشت (des§t= وجب کوچک) بر او کرد (زد)، آنگاه او (=زننده سلاح) را یک خور گناه بر ذمه است و تاوان و پادافراه وى همان سى استیر است».
درجات و مراتب گناه و تاوان هر یک بنابر آنچه در فصل شانزدهم، بند 5 و فصل یازدهم، بندهاى 1 و 2 ذکر شده، بدین ترتیب است:

نام گناه و تاوان آن در فصل شانزدهم










نام گناه و تاوان آن در فصل یازدهم










همانطور که دیده می شود در ترتیب گناهان و تاوان آنها تفاوت هایى وجود دارد. این تفاوت در دیگر کتب پهلوى نیز به چشم مى خورد. بنابر روایات دینى هر کس که مرتکب گناهان نابخشودنى (تناپوهل) شود و به حکم شرع مرگ ارزان باشد، پس از مرگ روانش نمى تواند از پل چینوت C§inawat (چینود) عبور کند و براى همیشه سرگردان و در دوزخ باقى خواهد ماند. در رساله مینوى خرد، فصل سى و پنجم به فهرستى از گناهان بزرگ، که برخى از آنها در شمار گناهان تناپوهل و مرگ ارزان است، چنین اشاره شده: «... از گناهانى که مردمان مى کنند، لواط و بیست و پنجم کسى که ناسپاسى کند. و بیست و ششم کسى که دروغ و نادرست بگوید. و بیست و هفتم کسى که در مورد چیزى که از میان رفته است، ناخرسندى کند. و بیست و هشتم کسى که شادیش از بدى و آزار نیکان است. و بیست و نهم کسى که گناه را رواج دهد و کار نیک را به رنج و دور دارد و سى ام آن که از نیکى اى که به کسى کرده است، پشیمان شود».

پتت patet یا توبه در دین زرتشت
توبه یا پتت در گناهان کوچک و بزرگ (صغیره و کبیره) نقش ویژه اى ایفا مى کند. توبه، گناهان و اثرات آن را از بین مى برد و گناهکار را پس از مرگ از رفتن به دوزخ و آلام جهنم نجات مى دهد، اما به هیچ وجه از اجراى مجازات و کیفرهاى تعریف شده براى هر گناه در این دنیا جلوگیرى نخواهد نمود. به همین علت کسى که مرتکب گناهانى همچون: لواط یا غلامبارگى؛ کشتن مرد مقدس (بهدین)؛ جسد مرده را به تنهایى حمل کردن؛ نزدیکى با زن دشتان و غیره شود، مرگ ارزان و به حکم شرع اعدام مى شود اما روح و روان وى بر اثر توبه و کفاره از مجازات آخرت و عذاب دوزخ رهایى مى یابد.توبه به دو گونه انجام مى شود: یکى محسوس و پیدا که به آن پتت آشکارا گویند، و دیگرى غیر محسوس و ناپیدا که همان مفهوم پتت در اندیشه است. این دومى را مى توان معادل با پشیمانى و توبه صادقانه از گناه دانست که اثرات عمده آن در آخرت مشهود خواهد شد. در پتت آشکارا یا توبه لفظى، گناهکار باید لفظا از گناهان خویش یاد کند، و این همانند رسم اعتراف به گناه نزد ردان و دستوران است که در دین زرتشتى در دوران ساسانیان و پس از آن وجود داشته اما امروزه این رسم منسوخ شده است.کوتاهترین فرمول توبه لفظى که هر روز باید گفته شود این است: «من متأسف و نادم هستم و ترک مى کنم هر گناهى که لفظا یا عملا مرتکب شده ام و یا از خاطرم خطور کرده و من آنها را نادیده گرفتم».

اهمیت پتت و رسم اعتراف به گناه نزد دستوران
درباره پتت و اهمیت آن و رسم اعتراف به گناه نزد دستوران، در صددر نثر، در چهل وپنجم آمده: «1 ـ این که پیوسته مى باید که توبت کردن بر یاد دارند. 2 ـ هرگاه که گناه از دست آید، جهد باید کردن تا پیش هربدان و دستوران و ردان شوند و توبت بکنند 3 ـ که گناه ماننده کرفه همچنان که کرفه از آن وقت که بکنند 4 ـ تا مردم زنده باشد هر سال دیگر بر مى شود 5 ـ و گناه نیز همچنان هر سال بر سر مى شود و چون توبت بکنند، دیگر نیفزاید، همچون درختى بود که خشک شود و دیگر افزایش نکند 6 ـ و توبت آن بهتر که پیش دستوران و ردان کنند و توجش که دستور فرماید چون بکنند هر گناهى که باشد از بن (=ذمه) بشود 7 ـ توبت دستوران کنند توبت هم خوانند 8 ـ و اگر دستور نباشد پیش کسانى باید شدن که دستوران بگماشته باشند و اگر ایشان نیز نباشند به نزد یک مردى روان دوست باید شدن و توبت بکردن...».

گناهان و جرائم به گناه بى توبه در اوستا
در اوستا بعضى از گناهان و جرائم به گناه بى توبه موسوم است و با الفاظى همچون P s§o¦-tanu¦، tanu¦p r ¶a، par to¦-tanu¦و یا an-a¦p r ¶a، و همچنین گناه طهارت ناپذیر با لفظ a-yaoz§diia نامیده شده اند که تاوان آنها بسیار سخت و سنگین است. در این گناهان شخص گناهکار «پشوتنو» مى شود و مستحق مجازات اعدام است. روان چنین شخصى پس از مرگ نمى تواند به وسیله توبه و تاوان از مجازات آخرت بخشوده شده و موجب عدم گذشتن وى از پل چینود (پل صراط) مى شود. گناهانى مانند نزدیکى با زن دشتان و یا آبستن، و یا کسى که جسد مرده اى را بپزد و یا گوشت جسد مرده انسان را بخورد،غلامبارگى یا لواط و یا کسى که از دین زرتشتى خارج شود، و گناهانى از این قبیل، تماما گناهان مرگ ارزان و داراى تاوان هاى بسیار سنگین است. هرگاه کسى با یکى از این گناهکاران مصادف شود مى تواند بدون اخذ اجازه از ردان و دستوران، (و در گناهانى همچون لواط حتى بدون اجازه از شخص شاه) شخصا اقدام به قتل وى نماید. هر چند در بعضى از گناهان بى توبه مانند کسى که جسد مرده را در زمین دفن نماید، با آنکه این گناه در شمار گناهان بى توبه محسوب مى شود اما بر اثر بازخرید نقدى و یا توبه از شدت مجازات گناهکار کاسته مى شود.

پذیرفتن دین مزدا و بخشیده شدن گناهان
نکته آخرى که باید در مبحث توبه بدان اشاره نمود این است که تمامى گناهان بى توبه و دیگر گناهان و تاوان هاى سنگین آن همه در صورتى است که شخص گناهکار پیرو دین مزدا بوده و یا در این دین تعلیم و آموزش دیده باشد، اما هرگاه کسى خارج از دین مزدا باشد و یا پرورش یافته این دین نباشد، به تصریح وندیداد (فرگرد8، بند29ـ28) گناهان وى با پذیرفتن دین مزدا بخشوده مى شود به شرط این که تعهد کند در آینده چنین جرمى مرتکب نشود. در وندیداد (فرگرد3، بند41) در این باره آمده: براستى دین مزدا کسى را که به این دین در آید، از بندهاى گناهانش رهایى مى بخشد. دین مزدا گناه نادرستکارى را مى بخشاید.دین مزدا گناه کشتن یکى از اشونان (مرد پارسا و مقدس) را مى بخشاید. دین مزدا گناه خاک سپارى مردار را مى بخشاید. دین مزدا گناه کردارهایى را که هیچ تاوانى براى آنها نیست، مى بخشاید.دین مزدا پادافره سنگین ترین گناه را مى بخشاید.دین مزدا هر گناهى را که مردمان مى توانند بدان دست بیالایند،مى بخشاید.

انواع گناهان و کیفرهاى جسمانى در وندیداد
در وندیداد براى هر جرم، جنایت و گناه، دو نوع تاوان یا کیفر تعیین شده است: یکى دنیوى که شخص گناهکار باید در همین دنیا سزاى عمل خلاف خویش را ببیند، و دیگرى اخروى، که در آخرت و پس از مرگ، گناهکار مجازات خواهد شد. نوع اول یعنى کیفرهاى دنیوى شامل انواع گوناگون مجازات هایى است که رایج ترین آنها تازیانه و شدیدترین آنها اعدام هاى متنوعى بود که در گناهان مرگ ارزان اجرا مى شد (قبلا به این گونه اعدامها اشاره شده است). اما نوع دوم یعنى کیفرهاى اخروى معمولا در صورتى است که شخص خاطى در این دنیا تاوان گناه خویش را نپرداخته و یا توبه نکرده و به طریقى از کیفر و مجازات و یا دادن تاوان (چه نقدى و چه غیر نقدى) فرار کرده باشد. چنین شخصى در آن دنیا براى همیشه گرفتار دهشتناکترین عذابها و شکنجه ها (که نمونه هایى از آن در ارداویرافنانه ذکر شده) خواهد بود و روانش در جهان واپسین به هیچ وجه نمى تواند از پل چینود عبور کند.

کیفرهاى جسمانى گناهان در وندیداد
کیفرهاى جسمانى که رایج ترین آنها زدن تازیانه بود، بسته به نوع گناه و جرم در تعداد ضربات تازیانه با هم متفاوتند. یعنى تعداد تازیانه براى گناهان سبکتر (که نمونه هاى آن را در جدول خواهیم دید) میان 5،10،15،30،50،60،70 و90 ضربه متغیر است، ولى براى مجازات هاى شدیدتر 200، 300، 500، 600، 700، 800، 1000 و حتى مثلا براى گناه کشتن یک سگ آبى تعداد 10000 ضربه تازیانه در نظر گرفته شده است، که این عدد بسیار اغراق آمیز مى نماید. براى اجراى حدود شرعى و زدن تازیانه، بنابر وندیداد از دو نوع تازیانه یا شلاق استفاده مى شده است: یکى اسپه اشترا (شلاق اسب رانى) و دیگرى سروشوچرن (شلاق فرمانبردارى) ـ و این هر دو واژه در وندیداد معمولا مترادف و با هم به کار رفته و احتمالا منظور از هر دو همان تازیانه اى بوده که براى تنبیه، مجازات و به اطاعت واداشتن رعایا، متخلفین و گناهکاران از آنها استفاده مى شده است. نکته قابل ذکر و مهم در جدول زیر این است که تعداد ضربات تازیانه تعریف شده براى هر گناه و یا جرمى را باید در اصل دو برابر کرد تا تعداد تازیانه مناسب با هر جرمى مشخص گردد.
مثلا براى گناهى که30 ضربه تازیانه تعیین شده، بدین معنا است که گناهکار باید30 ضربه تازیانه اسپه اشترا و 30 تازیانه سروشوچرن نوش جان مى کرده است. بقیه موارد نیز به همین صورت است. این نکته قابل ذکر است که تاوان و یا کفاره گناهان در وندیداد، همه جا منحصر به تازیانه نیست، بلکه در بعضى موارد مثلا نزدیکى با یک زن دشتان و یا گناه کشتن یک سگ آبى، گناهکار علاوه بر تحمل رنج تازیانه هاى بى شمار، باید کارهاى نیک بسیارى از قبیل: دادن نذورات به معابد (که زیر نظر مغان و دستوران اداره مى شد)، کشتن ده ها هزار جانور موذى و زیانبار، تقدیم هدایا به مردان اشو یا مقدس و روحانى و غیره انجام مى داد تا شاید بتواند تاوان گناه سنگینى که مرتکب شده است بپردازد.

چگونگى آیین دادرسى و اجراى قوانین وندیداد در دین مزدیسنا
چگونگى آیین دادرسى و اجراى قوانین وندیداد در دین مزدیسنا، هر چند نامشخص و مجهول است، اما مى توان گفت که کلیه مسایل فقهى و شرعى، صادرکردن حکم در گناهان و تعیین حدود و کفاره آن، حل اختلافات و دعاوى، نظارت بر فتواهاى صادره و اجراى حدود شرعى و اخذ حقوق مربوط به آن، همه وهمه توسط دو نوع قاضى شرع (شخص روحانى یا مردان اشو) صورت مى گرفت:
یکى موسوم به رتو (اوستا: ratu، پهلوى: rad). رتو در نزد مغان از درجات و مناصب بزرگ روحانى است و در مسند قضا و داورى از جایگاه ویژه اى برخوردار بود. رتو به معنى داور دادگاه ایزدى،که در موارد مقتضى قضاوت و داورى در امور شرعى، صادر کردن حکم و تعیین حد گناه، تعبیر و تفسیر قانون ضد دیو (وندیداد) جملگى به وى محول است. مقام و اختیارات رتو تا آنجاست که بنابر وندیداد (26/5) وى مى تواند یک ثلث (یک سوم) از کیفر گناه گناهکاران را تخفیف داده و ببخشد.
دیگرى سروشاورز (اوستا: sraos§a¦-var z پهلوى: sro¦s§a¦warz). از آنها مى توان با عنوان کلى مجریان قوانین وندیدادى یاد کرد. در هر محکمه پس از داورى توسط رتو و صادر شدن حکم و تعیین حد گناه، عده اى از موبدان تعلیم دیده موسوم به سروشاورز، که همیشه در دستانشان تازیانه سروشوچرن بود، انجام و اجراى احکام صادره را به عهده داشتند. از وظایف این موبدان مى توان به نظارت بر اجراى مراسم دینى و حفظ نظم عمومى، اجراى انواع حدود شرعى چون شلاق زدن، و اعدام هاى گوناگون در گناهان مرگ ارزان را نام برد.

جرایم نقدى در وندیداد
در هیچ جاى وندیداد مستقیما به جرایم نقدى اشاره نشده، اما همیشه و در همه گناهان مجازاتها و تازیانه هاى اسپهه اشترا و سروشوچرن قابل خرید و تبدیل به جرایم نقدى بوده است. هر ضربه تازیانه را گناهکار مى توانست به بهاى یک استیر یا یک ستیر (معادل شش درهم و نیم و به روایتى چهار درهم) بازخرید کند. گناهانى که 200 ضربه تازیانه حد شرعى آن بود، در اوستا به لفظ تنافور (تناپوهل) نامیده شده و در شمار گناهان بسیار سنگین قرار دارد، و جزاى نقدى آن معادل 300 استیر بوده است. اگر هر استیر را معادل چهار درهم (یعنى حداقل بهاى ارزى آن) در نظر بگیریم، کیفر گناه تناپوهل 200 تازیانه است، معادل با 1200 درهم مى شود که در آن زمان ثروتى عظیم محسوب مى شده است. با این حساب کیفر کشتن یک خارپشت (جوجه تیغى) و یا نزدیکى با زن دشتان، که کیفر آن یک هزار تازیانه باشد، معادل با شش هزار درهم، و همچنین کیفر گناه کشتن یک سگ آبى که ده هزار تازیانه است، با شصت هزار درهم برابر خواهد بود. و این یکى از منابع متنوع درآمد مغان بود که به گناهکاران اجازه مى داد تا با خرید اسناد بخشش از حوزه قضایى موبدان خود را از حدود شرعى و انواع مجازاتها رهایى بخشند. این در صورتى بود که گناهکار مى توانست بهاى تاوان را بپردازد وگرنه وى باید در ازاى کفاره گناهانش همچون بردگان بر روى زمین هاى زراعى، املاک و مستغلات وابسته به موبدان ودستوران به کار مى پرداخت و بیگارى مى کرد تا زمانى که کاملا با تأیید موبدان از اثرات آلوده آن گناه پاک و تطهیر مى شد (مسلما در چنین شرایطى اصلا به نفع موبدان و مغان نبود که گناهکار به سرعت از اثرات گناهانش پاک شود!!). شاید به همین دلیل باشد که در سرتاسر وندیداد، قانون گذاران شرع وندیدادى، براى هر خطاى کوچکى، تاوان هاى سنگینى در نظر گرفته اند.

مجازات هاى آلوده به گناه کشتن سگ آبى
با مرورى گذرا بر مجازات هاى کسى که آلوده به گناه کشتن سگ آبى است مى بینیم که چنین شخصى علاوه بر خوردن 10000 تازیانه اسپهه اشترا و 10000 تازیانه سروشوچرن (در صورت اجراى این حکم، احتمالا در دفعات متعدد این تازیانه ها زده مى شد)، گناهکار مى بایست ده هزار هیزم براى آتش اهورامزدا برده و ده هزار برسم ویژه آیین کند.همچنین کشتن ده ها هزار انواع جانوران موذى (خرفستر) بر عهده شخص خاطى و گناهکار مى باشد.اما نکات اصلى و احکام عجیب تر و قابل توجه در مطالب بند8 به بعد فرگرد14 قرار دارد که نظرى به آنها خواهیم داشت:
الف) شخص گناهکار باید براى آمرزش روان تمام اسباب و لوازم مورد نیاز و مربوط به انجام مراسم دینى براى آثرون (موبد روحانى نگهبان آتش در آتشکده) را به مردان اشو (موبدان و مردان مقدس) به عنوان کفاره بدهد. توجه به تصریح در صیغه جمع یعنى واگذارى این جرایم نقدى براى مردان اشو که در همه این بندها تکرار مى شود، قابل تأمل و دقت مى باشد.
ب) گناهکار مى بایست کلیه لوازم و ساز و برگ یک مرد سپاهى و جنگى اعم از نیزه، کارد (شمشیر)، گرز، کمان، زین، فلاخن، زره، سپر و غیره را به عنوان کفاره به مردان اشو بدهد ؟!
ج) گناهکار باید تمام لوازم و اسباب مورد نیاز یک کشاورز ـ شبان و یک مرد برزگر را به مردان اشو به عنوان کفاره گناه بدهد. این ابزارها عبارتند از: یک عدد خیش با یوغ، یک عدد اسباب گاو رانى، دوهاون سنگى، یک عدد آسیاب دستى براى آرد کردن گندم و یک بیل؟!
د) او باید یک نهر (جوى) آب، یک قطعه زمین حاصلخیز و مرغوب به اندازه اى که آب دو جوى براى آبیارى آن کفایت کند و آب تا دورترین نقاط آن پیش برود، براى مردان اشو فراهم کند؟!
هـ) او باید یک خانه اربابى با گاوستانى (طویله) داراى نه پرچین، نه حصار، نه نوع علوفه را جهت کفاره گناه به مردان اشو بدهد. خانه باید داراى دوازده راهرو در قسمت بالا و نه راهرو در قسمت وسط و شش راهرو در قسمت پایین باشد. او همچنین باید یک رختخواب خوب با لحاف و بالش به مردان اشو و پاک بدهد؟!
و) مرد گناهکار موظف است که دختر باکره، جوان و سالم خود را با جهیزیه و نقدینه اى از زیورآلات زینتى و طلاجات براى مردان اشو به ازدواج دهد. البته این دختر باید خواهر پانزده ساله خود را نیز همراه گوشواره (جهیزیه) براى مردان اشو بیاورد؟!
ز) همچنین این مرد موظف است هفت رأس رمه ریز در دوبار به مردان اشو و نیکوکار تقدیم کند. او باید هفت عدد سگ در دوبار پرورش دهد ـ او باید هفت عدد پل روى آب در دوبار بنا کند. او باید نه عدد باغ خرابه در دوبار تعمیر و مرمت کند. او باید نه عدد سگ را که در پوست یا گوش گرفتار کک و شپش و همه ناخوشى هایى که به تن سگ روى مى آورد، پاک کند و درمان بخشد. او باید نه مرد نیکوکار را در دوبار به خوراکى سیر از گوشت، نان و شراب اطعام کند؟!

اختلاف در مورد اجرای قوانین وندیدادى میان پژوهشگران و اوستا شناسان
درباره این سؤال که آیا قوانین وندیدادى در زمان خود واقعا اجرا مى شده و یا صرفا جنبه نظرى داشته، میان پژوهشگران و اوستا شناسان اختلافاتى وجود دارد. براى نمونه یکى از بزرگترین اوستا شناسان یعنى دارمستتر مى گوید: «از مطالعه در مدارک و مستندات ایرانى و غیر ایرانى معلوم مى گردد قسمت عمده از این قوانین وندیداد در زمان خود به موقع اجرا گذارده مى شد. استرابون نقل کرده است که هر کس آتش یا آب را آلوده و ناپاک مى کرد به مجازات اعدام محکوم مى شد.آرى، قوانین نظرى نه تنها در بعضى موارد وسیله سخت گیرى قضات بود بلکه اکثرا اجراى احکام و قوانین وندیدادى توسط مغان و موبدان در میان مردم وسیله اى براى سود جویى، ایجاد رعب و وحشت، سخت گیرى و فشار و بالاخره تثبیت قدرت و تسلط ایشان بر عموم مردم بوده است.
در دین مزدیسناى رایج در زمان ساسانیان، فرمانبردارى از دستوران، از اصول دین و تأکیدى مؤکد براى همگان بود. هر گاه کسى از این اصل منحرف مى شد کافر، و سزاوار شدیدترین کیفرها یعنى مرگ بود. منکر یا بد دین nakkiragar کسى است که از دستورى پیروى نکند و چنین شخصى اسروشدار a-sra¦s§da¦r یعنى بدون سردار و راهنماست و بنابر شایست ناشایست (بخش12، بند2) روان وى از پل چینود نگذرد و به بهشت نرسد. در صددر نثر، در8، در این باره آمده:«این که دین به دستور باید داشتن، و فرمانبردارى از دستوران بکردن و هر کارى که کنند به دستورى ایشان کنند. که در دین پیداست که اگر چندانى کرفه بکنند که برگ درختان و ریگ بیابان و قطره باران که نه به فرمان دستوران کنند و بى خشنودى ایشان کنند، هیچ کرفه به روان او نرسد و کرفه که کرده باشند، پاداش گناه یابند. (چنین کس) تازنده باشد، او را اشو نشاید گفتن; و چون بمیرد به بهشت نرسد و هیچ امشاسفندى به نزدیک او نشود. و او را از دست دیوان و اهریمن رها نکنند و از دوزخ رهایى نیابد. چه کار کرفه آن گاه به روان رسد که به دستورى دستوران دین آگاهان کنند و ده یک ایشان از آن کرفه بدهند».

تاوان گناه و سودجویى هاى مغان
به طور کلى مغان با رواج افکارى از این قبیل، با اقتدارى کامل بر کلیه امور مردمان از زمان تولد تا هنگام مرگ نظارت داشتند.درمان انواع بیماریها و حتى سرپرستى در امورى چون ازدواج و طلاقها، انجام معاملات و امور تجارى و ثبت اسناد و رسمى کردن این کارها بر اساس قوانین شرعى و اخذ حقوق شرعى آن، حل و فصل اختلافات و دعواهاى خانوادگى و اجتماعى و بسیارى کارهاى دیگر تماما در اختیار مغان و موبدان کارآزموده بود و از این طریق روز به روز بر قدرت و ثروت هاى سرشار آنها افزوده مى شد. از دیگر منابع قابل توجه در آمد مغان، عوایدى بود که از طریق جرایم نقدى از سوى گناهکاران بخاطر نواهى دینى و انجام گناهان کوچک و بزرگ به عنوان کفاره و بازخرید گناه، به صورت پول و یا املاک و زمین هاى زراعى و خانه و دیگر مستغلات به ایشان و معابد و آتشکده ها (که تحت امر آنها بود) پرداخت مى شد.
بر طبق مستندات تاریخى از این راهها و با گذشت زمان در مراکز اجتماع مغان و خزاین معابد و آتشکده ها ثروت هاى هنگفتى انباشته شد که در نیمه اول سده هفتم میلادى، بخشى از آن توسط بیزانسى ها و بخشى دیگر توسط اعراب به غارت رفت. و نیز در سال 624 میلادى، معبد گنزک Ganzak درآذربایجان که احتمالا یکى از ثروتمندترین آتشکده ها و معابد ایران در آن زمان بود، توسط قیصر هراکلیوس Heraklios فتح و غارت شد.با توجه به تمامى این شواهد واحکام و قوانین مندرج در کتاب هایى چون روایات پهلوى، روایات داراب هرمزدیار، مجموعه دینکرد، شایست ناشایست و دیگر منابع پهلوى که در رأس آنها وندیداد قرار دارد، مى توان به این مهم رسید که جنبه نظرى بودن این قوانین بسیار ضعیف مى نماید، اما جنیه هاى عملى آنها نیز بیشتر به صورت راه هاى ثانویه انجام مى شد نه تنبیه هاى جسمانى و فیزیکى. یعنى در احکام جزایى هر چند بسیارى از کیفرها و مجازات هاى بدنى، ظاهرا به دلیل تعداد زیاد تاریانه ها به نظر اغراق آمیز و دور از عمل مى رسد، اما همواره تأکید موبدان در آن زمان بیشتر بر تبدیل این کیفرها و تازیانه ها به جرایم نقدى بود نه اجراى حدود شرعى. به همین جهت آنها در تقدس و اجراى شرایع فراوان، بر قوانین پیچیده و بسیار سخت وندیدادى، اصرار و پافشارى مى کردند و از کوچکترین گناه بدون پرداخت جریمه و تاوان آن گذشت نمى کردند، تا مبادا موجبات تضعیف و از دست دادن قدرت ایشان فراهم شود. تأکید بر اجراى این مهم تا جایى بود که هرگاه کسى یا گناهکارى در باز خرید تاوان گناه یا براى انجام مراسم تطهیر و آیین هاى دینى، به دلیل ضعف مالى نمى توانست وجوه معین و تعریف شده در قوانین موبدان را پرداخت نماید، بر اعقاب و بازماندگانش این وظیفه، فرض واجب بود که تا نسل هاى متوالى و پیاپى دیون وى را پرداخت نمایند.
1- یک سروشوچرنام گناه، سه درم و نیم دانگ 2- یک فرمان گناه برابر است با سه سروشوچرنام 3- یک آگرفت گناه، شانزده استیر 4- یک اویرشت گناه، بیست و پنج استیر 5- یک اردوش گناه، سى استیر 6- یک خور گناه، شصت استیر 7- یک بازاى گناه، نود استیر 8- یک یات گناه، یکصد و هشتاد استیر 9- یک تنافور (تناپوهل) گناه سیصد استیر 1- هر فرمان گناه، سه درم سنگ و چهار دانگ 2- هر سروشوچرنام یک درم و سه دانگ؛ سه 3- هر آگرفت گناه، سى و سه استیر 4- هر اویرشت گناه، سى و سه درم سنگ 5- هر اردوش گناه، سى سنگ استیر 6- هر خور گناه، شصت استیر 7- هر بازاى گناه، نود استیر 8- هر «یات» گناه، یکصد و هشتاد استیر 9- هر تنافور گناه، سیصد استیر

پاینده باد ایران ، جاویید باد خلیج پارس ، سربلند باد پرسپولیس
به یاد ناصر حجازی
نظرات 1 + ارسال نظر
نیوشا پنج‌شنبه 27 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 20:07 http://seo.bertak.com

به نام خدا
بلاگر عزیز با افزایش بازدیدکننده خود در آمد زیادی کسب کنید
seo.bertak.com
[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد