برخی یزدگرد اول را پسر بهرام چهارم دانسته
اند و برخی او را برادر بهرام چهارم می دانند . درباره یزدگرد اول
دودیدگاه وجود دارد : مورخین اسلامی درباره او نظر منفی داده اند ، اما
مورخین مسیحی او را ستوده اند . به روایت طبری یزدگرد مردی خشن و سنگدل
بود و عیوب فراوان داشت . خطای اندک در نزد او بزرگ بود و هیچکس جرات
نداشت در نزد او از کسی تعریف کند . اما رفتار یزد گرد با مسیحیان مسالمت
آمیز و خوب بود . چنانکه در منابع مسیحی نام وی به نیکی برده شده است .
درباب نحوه درگذشت یزدگرد چنین روایت کنند که او در اوخر حکومت خود از
اختر شناسان خواست تا در اختر او نگریسته ، بگویند که مرگ او در چه هنگامی
و کجا رخ خواهد داد ، ایشان نیز به وی گفتند که مرگ شاه در نزدیکی چشمه سو
در توس روی خواهد داد . لیک یزدگرد سوگند خورد که هرگز بدانجا نرود . اما
بعد از سه ماه که شاید شاه آن واقعه را فراموش کرده بود ، به ناگاه خون از
بینی وی روان شد و دیگر بند نیامد . چون پزشکان یک هفته آن را با دارو بند
آوردند . پس از یک هفته با خون روان می شد . سرانجام موبد بدو گفت باید به
چشمه سو رفته و از آب آنجا بیاشامد ، یزدگرد نیز چنین کرد ، و بهبود یافت
اما در آن روز اسبی زیبا پدیدار گشت و یزد گرد نیز از سپاهیان خواست تا او
را به نزد وی آورند ، اما چون هیچکس نتوانست ، یزدگرد خود با زین و لگام
به سراغ اسب رفت ، اما اسب با دو پایش چنان لگد به سر یا قلب یزدگرد زد که
شاه بیدرنگ کشته شد . به هر روی می توان احنمال داد که بزرگان به واسطه
خشونت از او ناراضی گشته به گونه ای نابودش کرده و سپس چنین روایتی ساخته
اند . مدت حکومت یزدگرد ۲۲ سال از سال ۳۹۹ تا ۴۲۱ میلادی بود .