راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)
راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

بهرام دوم پسر بهرام اول بود که پس از او به قدرت رسید . وی پیش از رسیدن
به قدرت در زمان شاهی پدرش ، فرمانروای سیستان بود و لقب سکانشاه داشت .
در زمان بهرام دوم کرتیر – موبدان موبد – به مقام والایی دست یافت و
توانست ضربات قاطعی به پیروان مذاهب دیگر وارد آورد ، و دین زرتشت را
استحکام فراوان ببخشد . به کرتیر اجازه داده شد تا درباره خدمات خود کتیبه
هایی در جایی که پیشتر ، تنها جایگاه کتیبه ها و نقشهای شاهی بود ، پدید
آورد . در زمان بهرام دوم کاروس امپراطور روم به ایران لشکر کشید ، و وقتی
بهرام فرستادگانی را برای مذاکره درباره صلح به نزد او فرستاد. فرستادگان
با پیرمردی روبرو شدند که بر روی زمین نشسته بود و غذایی مرکب از گوشت خوک
نمک سود و خشک شده و چند دانه نخود سفت می خورد . و این همان کاروس بود که
فقط به جبه ارغوانی که بر تن داشت شناخته می شد ، که امپراطور است . کاروس
بدون اینکه فرصتی برای تعارفات معمول باقی بگذارد ، کلاه خود را از سر بی
موی خویش برداشت و قسم خورد که اگر شاه ایران سر تعظیم فرود نیاورد ،
ایران را چنان عاری از درخت و آبادی خواهد کرد که سر او عاری از مو است .
او به قول خود عمل کرد و در همه جا مقاومت ایرانیان را در هم شکست ، تا به
تیسفون رسید . اما رعد و برق شدیدی در گرفت و امپراطور را در خیمه اش مرده
یافتند . او ظاهرا" گرفتار برق زدگی شده بود . سرباز رومی مرگ او را نشانه
خشم خدایان دانستند و عقب نشستند و ایران زمین با این معجزه شگفت انگیز از
شر سردار جاه طلبی چون کاروس نجات یافت . صاحب مجمع التواریخ و القصص
درباره علت مرگ بهرام دوم می نویسد : پادشاهی شکار دوست بود و هم اندر
شکار گاه و از آشفتن باد ، چوب سراپرده بر سرش افتاد و بمرد . البته ممکن
است نقش بزرگان مخالف در سستی چوبهای سراپرده اندک نبوده باشد . مدت شاهی
بهرام دوم حدود 17 سال از سال 276 میلادی تا 293 میلادی بود .