‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

حکومت ساسانیان ( 208 الی 637 میلادی)

ساسانیان ۴۲۹ سال و ۳ ماه و ۱۸ روز در ایران حکومت کردند و در دوران حکومت آنان ۲۸ شاه بر تخت پادشاهى نشست. اردشیر پاپکان مؤسس سلسله ساسانیان فردى با هوش و شجاع و از اعقاب متولیان معابد زرتشتى بود. وى توانست با شکست دادن پادشاهان اشکانى، به نفوذ و تسلط پانصد ساله فرهنگ و تمدن یونانى که اسکندر و اعقابش آن را بر ایران تحمیل کرده بودند، پایان دهد و با تکیه بر باورهاى دینى ایرانیان حکومتى را پایه گذارى نماید که به عنوان نخستین دولت مزدا پرست در تاریخ شناخته شود. اگر چه پیش از آن در زمان هخامنشیان نیز شاهانى همچون کورش و داریوش بر باورها و اعتقادات زرتشتى اقرار مى کردند، اما دین زرتشتى در زمان اردشیر پاپکان رسماً به قصرهاى پادشاهى وارد شد و هم دوش حکومتگران شد.

اردشیر پاپکان که هوشمندانه دریافته بود احیاى هویت و فرهنگ ایرانى نیاز به ترسیم یک آئین مورد پذیرش دارد، تمام تلاش خود را به کار برد تا بتواند دین بهى را احیا کند و آتشکده ها را رونق بخشد، او مى دانست که به پشتیبانى این آئین مى تواند وحدت دوباره اى در میان ایرانیانى که سال ها تحت نفوذ و هجوم افکار یونانى قرار گرفته بودند، ایجاد کند. به همین مناسبت منابع زرتشتى از اردشیر پاپکان با ستایش هاى فراوانى نام برده اند و او را فردى مى دانند که اوستا را به کمک موبدانى همچون تنسر و آذر بادمهر اسپندان جمع آورى کرد. از نام او نیز مى توان به خوبى پى به آمیختگى دین و دولت در ایران باستان برد، چرا که اردشیر متشکل از دو جزء ارته (ارد، اشه) به معانى مقدس، متدین و خشتره به معناى شهریارى است، که مجموع آن را مى توان به حکومت مقدس و یا شهریار مقدس تعبیر کرد.منابع زرتشتى تا آن جا درباره اردشیر پاپکان تمجید و تعریف کرده اند که حتى به قول پروفسور کرتین سن تاریخ ظهور زرتشت را اندکى تغییر دادند تا مسئله پیش بینى ظهور منجى با تاجگذارى اردشیر پاپکان همخوانى پیدا کند.

وى در سال ۲۲۴م وارد تیسفون شد و آن چنان که نقوش برجسته مى گویند در مراسم خود با یک دست شمشیر و با دست دیگر آتش آتشکده را بر هم مى زد که نشان از در اختیار داشتن دو قدرت شاهى و روحانى در شخص وى بوده است. او به نام خود سکه هایى را ضرب کرد که برروى آن نوشته شده بود: «نخست مزداپرست، خدایگان اردشیر، شاه ایران» که بعدها به شاهنشاه ایران تغییر پیدا کرد.اردشیر با آن که تلاش بسیارى براى احیا کردن دین زرتشتى کرد، اما هوشمندانه راه قدرت را بر موبدان بست و اجازه نداد که آنها صاحب قدرت و نفوذ غیرقابل کنترل در دربار او شوند. موبدان زرتشتى در زمان جانشینان وى توانستند که قدرت و تسلط بسیارى بر شاهان پیدا کنند اما درزمان حیات اردشیر هرگز نتوانستند به اختیاراتى بیش از آن چه شاه براى آنها تعیین مى کرد دست یابند. از سخنان اردشیر پاپکان است که گفته: دین و شاهى برادر یکدیگرند و یکى از دیگرى بى نیاز نیست، دین شالوده پادشاهى است و پادشاهى نگهبان دین است. هر چه را پایه نباشد از میان برود و هر چه نگهبان نداشته، تباهى شود.

پس از درگذشت اردشیر پاپکان پسرش شاهپور اول برتخت نشست و از آن جا که از قدرت یافتن موبدان هراس داشت در مراسم تاجگذارى خود اجازه داد تا مانى، نخستین خطبه خویش را بخواند و آئین خود را ترویج دهد. مانى طبیبى حاذق بود و توانسته بود تا با تلفیق تعالیم، زرتشتى و مسیحى، آئینى جدید ارائه دهد. آئینى که در میان شاهزادگان ساسانى طرفداران قدرتمندى پیدا کرده بود. شاهپور اول سیاست تسامح و مداراى دینى را که علاوه بر ممانعت از گسترش نفوذ موبدان، نشانه اى از اقتدار و ثبات حکومت بود در دستور کار خود قرارداد و فرمان داد تا «مانویان و یهودیان و مسیحیان و هر کسى را با هر دینى که مى ورزد آسوده گذارند و بگذارند تا آنها با باورهاى خود در آرامش به سر برند.»کرتیر، روحانى مقتدر و با نفوذ زرتشتى اگر چه در دوران شاهپور اول در دربار حضور داشت اما هرگز نتوانست که حیطه اختیارات خود را گسترش دهد.اما او و دیگر موبدان زرتشتى توانستند تا نظر شاه را نسبت به مانى تغییر دهند.با روى کار آمدن بهرام اول که به مدد و پشتیبانى موبدان برتخت نشسته بود مانى به اتهام تبلیغ علیه قانون زرتشتى کشته شد و کرتیر به عنوان روحانى ارشد دربار به اوج قدرت رسید. در زمان بهرام اول لقب نگهبان آتشکده آناهیتا که تاکنون به شاهان داده مى شد از آنها گرفته و به کرتیر داده شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد