مهرداد یکم، ششمین فرمانروای دورۀ
پارتی ایران، کسی است که عامل دگرش های سیاسی و بنیادین در سامانۀ اجرایی
ایران شد. این مرد که در بازۀ زمانی 174 پ.م تا 137 پ.م بر مسند قدرت بود،
با پدیدارش شماری مراتب در سیستم فرمانروایی، آنچه خواسته ی اوتانای پارسی
بود را پس از نزدیک به 348 سال، به بار آورد و میراثی را برپا نهاد که تا
پایان کار آن (روی کار آمدن گودرز پسر ارشک گیو در 46م)، باعث پایداری
کشور در برابر جمهوری روم شد. جمهوری روم، قدرتی که از سال 509 پ.م (13
سال پس از اندیشه پردازی اوتانا) با همان معیارها در شهر رم برقرار گشت،
قدرت سلاطین را کنار زد، به سال 484پ.م، به عوام حق تشکیل یک نشستگاه را
داد تا در کنار سنای پاتریسین ها، به پدافند از حقوق مردمان بپردازد و
دولت را اداره نماید (ناردو، جمهوری روم، ترجمه سهیل سمی،30-32 و 35) و با
این کردار، به چنان نیرویی دگرش یافت که به تندی، بیشینه ی سرزمین های
باختری را به چنگ آورد. زیرا در اداره ی این غول سیاسی، تمرکز فردی وجود
نداشت، تصمیمات بدست نمایندگان دو نشستگاه گرفته میشد، و خویشکاری های
اجرایی نیز میان برگزیدگان آنان پخش شده بود. به این روی، همه ی نبردها،
بجای رخ دادن در پس هوا و هوس گذرا و آنی شخصی با نام فرمانروا، با شمار و
حسابگری از پیش روشن شده ی سنا برنامه ریزی می شدند. گزارش استرابو،
پیرامون بازنگری های مهرداد یکم، پیش از هم مرز شدن ایران با روم، را چنین
میخوانیم: (جغرافیا،11، 9،3) «پلوبیوس گفته است که رایزنگاه (کنسول) پارتی
ها از دو رده پدید آمده است،یکی از آنها، خویشاوندان (دودمان ارشک)، و
دیگری برآمده از خردمندان و ماگی ها، بدست هر دو، فرمانروایان گزینش
میشدند». این نشستگاه ها به ترتیب، نشستگاه خویشاوندان دودمان ارشک یا
Concilium Domestieum و نشستگاه متشکل از خردمندان و ماگی های
(مغ=بغ=بزرگان) ملت که آن را برابر سنا نوشته اند (بنابراین، ماگی ها،
بزرگان و نمایندگان ملت بوده اند و نه منحصرا روحانیان پارتی) خوانده
میشدند که نگرش بر این است که دومی، همان نشستگاه مِهِستان یا مَگَستانَ
Magastanos بوده است؛ البته اگر برآیند دو نشستگاه را مهستان نمیخوانده
باشند. نگاهی به کارنامه ی پارتی ها نشان میدهد تا زمانی که مهستان محوری
در کار بوده است، همواره سامانه ایرانی در برابر یورش های پیاپی رومیان
پیروز بوده است (چون پیروزی بر کراسوس که بدون توجه به سنا، لشگرکشی کرده
بود). اما در پی دسیسه های برخی فرمانروایان چون فرهاد چهارم، مهستان
بارها به در دسر افتاد تا آنکه در نهایت بدروه ی گودرز پسر ارشک گیو
(برابر اوکتاوین در ایران)، نیروی مهستان به طور کامل زدوده شد و قدرت
پارتی ها نیز رفته رفته رو به سستی و سراشیبی رفت.
کارنامه ی مهستان در یک نگاه (افزون بر مورد گزینش شخص نخست کشور):
1-گزینش شخص نخست کشور از افرادی برون از حالت موروثی یا برون از دودمان
ارشک (سردودمان اشکانیان): گزینش سنتروک (تروگ پومپه، کتاب 42)، ارد دوم
(یوسفوس فلاویوس، تاریخ یهود، کتاب 18، بند2)، اردوان داهه ای (تاکیتوس،
سالنامه ها،کتاب 2،بند3)، کین نام (فلاویوس، همان،کتاب 20،گفتار 3،بندهای
1-3) 2-برکناری فرمانروا در پی ابراز ناخشنودی ملت یا ناپسندی از سیاست
برون کشوری وی: مهرداد سوم در پی شکایت ملت (یوستین، کتاب 42)، فرهاد پنجم
در پی بی کفایتی در سیاست با روم و اداره درو کشوری (فلاویوس، همان، کتاب
18، بند2)، ارد دوم در پی طغیان ملت که منجر به کشته شدن ارد شد (همان)،
اردوان داهه ای در پی ناخشنودی ملت (فلاویوس، کتاب 20،گفتار 3،بندهای
1-3)، گودرز یکم به علت دست زدن به جنایت و کشتن برادر خود و خانواده وی
(تاکیتوس،همان، کتاب 11، بند8)، وردان به علت بی احترامی به مهستان و
بزرگان (تاکتیوس،همان،کتاب11،بند10) 3-اداره کشور در زمان نبرد: نبرد هران
میان ارتش ایران به فرماندهی سورنا و ارتش روم به سرداری کراسوس. در
هنگامه رخداد این نبرد، ارد یکم (شخص نخست کشور) در ساتراپی ارمنستان بسر
میبرد(پلوتارخس،کراسوس، بند 43)، در حالی که تیسپون در اداره مهستان بود
(بسان اداره روم توسط سنا پیش از سولا).
درود بر شما.
عنوانی که برای وبلاگ انتخاب کردید واقعا عالی و تحسین برانگیزه.سپاس پروردگار رو که افرادی مثل شما نویسنده وبلاگ داریم.در این زمان کار شما دست کمی از دلاور مردها و زنهای اساطیری نداره.
با آرزوی سلامتی برای شما وبلاگتان جاودان.بدرود