‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

سربار پارسی

یادمان یکم








سرباز پارسی
مهندس حر آبادیهنوز صداى ارابه هاى داریوش،
از دانوب تا سند،
و از سیحون تا مصر شنیده مى شود!جهان وحشی هنوز از خون کورش ،
ارغوانیست!سواره نظام پارسى صدها سال،
غرب مهاجم را جارو کرد و به دریا ریخت،
تا نجیب زاده ى آریایی،
هگمتانه را بسازد!تا جهان متمدن، چوب سدر را از لبنان،
طلاى ناب را از یونان،
عقیق سرخ را از خوارزم،
نقره ى خام را از مصر، و عاج را از هند، به دوش بکشد،
و شوش را بسازد!!تا زرگران مادى،
سنگ تراشان یونانى،
و مینا کاران بابلى،
شاهکار همیشگى جهان، تخت جمشید را بسازند!!تا شیهه ى گله هاى اسب،
دره هاى زاگرس را بلرزاند!و ساتراپهاى پارسى،
قاصدان شرقی نور باشند!تا جائیکه زمین باشد و، زمان فرصت پیمودنش!روزیکه جهان تخته پاره می ساخت،
ما تخت جمشید را ساختیم!زمانیکه بهار را یافتند،
ما بهارستان را بافتیم!آب اولین عنصر مقدس ما بود،
که آنها دزدان دریایى بودند!!قبل از آنکه مسیح بیاید،
منشور آزادى کورش آمده بود!و پیش از آنکه محمد قرآن را بخواند،
ما به گفتار نیک حرف می زدیم،
و به کردار نیک عمل می کردیم!شوش تلاقى قیصر بود و امپراتور و شاهنشاه!و خارج از این دایره بربر بود و بدویان صحرا!و حالا:و حالا کتیبه هاى گنگ این سرزمین،
در صخره های دوردست،
با چهار زبان سخن می گویند،
و دریغ از پژواک!قاتل کورش را تحسین کردیم!به جنازه ى بربرها نماز خواندیم!پیش از آنکه بهارستان را تکه تکه کنند،
فلات مقدس را پاره پاره کردیم!قبل از آنکه راهی بر این سرزمین پیدا کنند،
راه شاهى را در اختیارشان گذاشتیم،
برای آنکه برادر نداشته باشیم،
پدر را کشتیم،
سپیدار خانگی را به تبر سپردیم،
تا سایه سار همسایه نباشد!سرباز پارسى نگهبان موزه هاى غرب شد،
تا زنان پاریسی، موهایش را به رنگ خورشید،
و چشمانش را به رنگ دریا ببینند!و این ارثیه نفاق چنان استوار است،
که سواران پارتى را پیاده،
و تیر آرش را سرخورده از پیوند می کند.پس از سه هزار سال، مرغ همسایه هنوز غاز است!و این بار، چنان به چپ و راستمان می کشند،
که گوئى هیچ وقت در وسط نبوده ایم!نه آشوریان را به دجله ریختیم،
نه مقدونیان را به مدیترانه؟!نه با رومیان پانصد سال جنگیدیم؟!نه اعراب را به خلیج فارس جارو کردیم؟!نه چنگیز و تیمور از سرهایمان مناره ساختند؟!و نه، می دانیم چه کسى خانواده اش را به سند ریخت،
ولی نجابت وطنش را به مغول هرگز؟!و یا نمی دانیم خاک سرخ چقدر خون می خواهد؟!اکنون باید که غرب وحشی فرهنگ وطنم را بالا بکشد!!و دبلیو بوش،
با رمز: دبلیو- دبلیو- دبلیو،
کتیبه های شوش را به زبان مدرنیته ترجمه کند،
و ارابه هایش را به گور اتحادیه شرق براند!!شاید کسى بگوید: از ماست که بر ماست.






نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد