‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

‌XXXXXXXXورود تازی ممنوعXXXXXXXX

راه در جهان یکی است و آن راه راستی است(داریوش بزرگ)

نام آوران ایران

۱

. آریا برزن یکی از سرداران بزرگ تاریخ ایران است که در برابر یورش اسکندر مقدونی به ایران زمین، دلیرانه از سرزمین خود پاسداری کرد و در این راه جان باخت و حماسه (دربندپارس) را از خود در تاریخ به یادگار گذاشت.در جنگ دربندپارس، آخرین پاسداران ایران، با شماری اندک، به فرماندهی آریابرزن، در برابر سپاهیان پرشمار اسکندر دلاورانه دفاع کردند و سپاهیان مقدونی را ناچار به پس نشینی نمودند....

۲. آرتمیس نخستین زن دریانورد ایرانی است که در حدود 2480 سال پیش، فرمان دریاسالاری خویش را از سوی خشایارشاه هخامنشی دریافت کرد و اولین بانویی میباشد که در تاریخ دریانوردی جهان در جایگاه فرماندهی دریایی قرار گرفته است. در سال 484 پیش از میلاد، هنگامی که فرمان بسیج دریایی برای شرکت در جنگ با یونان از سوی خشایارشاه صادر شد، آرتمیس یکی از فرمانروایان سرزمین کاریه (یکی از بخشهای سوریه کنونی) با 5 فروند کشتی جنگی که خود فرماندهی آنها را در دست داشت، به نیروی دریایی ایران پیوست. در این جنگ که ایرانیان موفق به تصرف آتن شدند، نیروی زمینی ایران را 80۰ هزار پیاده و 80 هزار سوار تشکیل میداد و نیروی دریایی ایران شامل 1200 کشتی جنگی و 3 هزار کشتی حمل ونقل بود. آرتمیس در سال 480 پیش از میلاد در جنگ سالامین Salamine که بین نیروی دریایی ایران و یونان درگرفت، شرکت داشت و دلاوریهای بسیاری از خود نشان داد و با ستایش دوست و دشمن روبرو شد.

. آرش : ملقب به کمانگیر . پهلوان ایرانی در عهد منوچهر شاه که در تیر اندازی سر آمد زمان خود بوده است که در جنگ میان منوچهر و افراسیاب قرار بر پرتاب کردن تیری میگذارند تا مرز میان ایران و توران را تعین کند آرش از طربستان تیری پرتاب کرد که در مرو فرود آمد و بعد از آن جانش را در راه ایران زمین فدا نمود ....

۴. آریه : سردار معروف و بزرگ ایرانی که به حمایت از پادشاهی کورش کوچک برخواست....

۵. زوپیر(زوپیروس) فرمانده گارد جاویدان سردار شجاع سپاه داریوش بزرگ بود که نقش بزرگی را در فتح بابل بدست داریوش ایفا کرد

۶. حکیم ابوالقاسم فردوسی شاعر حماسه سرای ایرانی در سال 329 یا 330 هجری قمری در قریه فاز یا پاز طابران طوس به دنیا آمد. او از دهگانان طوس و از خاندانهای اصیل آنجا بود. در آن روزگار‚ دهگانان تلاش میکردند در برابر ارزشهای جدیدی که دین اسلام مطرح میکرد‚ سنتها و آداب اجدادی خود را حفظ کنند و شاید اعظم انگیزه فردوسی برای نظم شاهنامه از همین تمایل درونی و نژادی سرچشمه می گرفت. فردوسی زندگی آسوده و مرفهی داشت‚ اما به مرور زمان سرمایه خویش را صرف تنصیف شاهنامه کرد.کاخ رفیع و ارجمند ادب پارسی‚ بر ستونهایی سترگ که از دیرباز مایه افتخار ایران و ایرانی بوده و هستند‚ بنا شده است. شعر پارسی با تلاش و کوششی که شکوه این زبان را از فرش به عرش رسانده اند‚ از چنان عظمتی برخوردار است که جهان با همه گستردگی ادبیات و هنر خود‚ در برابر ارجمندی بلامنازع شعر پارسی سر تعظیم فرود می آورد..... فردوسی زنده کننده زبان فارسی بود ( روحش شاد )

۷. آذرپادمهراسپندان : موبدان موبد و دانشمند بزرگ زمان ساسانی که در تدوین و جمع اوری نسک مختلف اوستا کوشش بسیار کرد و امروز از او پندنامه و اندرزنامه های اخلاقی بزرگی بجای مانده است...

۸. آذرفرنبغ فرخزادان : هیربد زرتشتی و دانشمند و حکیم بزرگی که گرد اورنده و نویسنده کتاب بزرگ دینکرد در زمان مامون عباسی بوده این کتاب مشتمل بر بسیاری از دانش نامه های مزدیسنا است که میرفت پس از حمله تازیان به فراموشی سپرده شود...

۹. اسفندیار جهان پهلوان ایرانی، در روایات ملی پسر کی گشتاسب پادشاه کیانی است. در اوستا نام وی بیش از دو بار نیامده است با این همه وی یکی از پهلوانان نامی و از جمله قهرمانان جنگ های مذهبی می باشد که برای انتشار دین بهی روی داده اند.

۱۰. جمشید یکی از پادشاهان اسطوره‌ای ایرانی است که در اوستا نیز نام او آمده‌است.پسر تهمورث - چهارمین پادشاه پیشدادی . که جشن نوروز را بنیان نهاد و رسوم و آیین هایی شادی برای ایرانیان بر جا گذاشت...

۱۱. رستم ملقب به تهمتن . پهلوان بزرگ ایران . فرزند زال و رودابه . نواده سام و مهراب کابلی که در عهد کیقباد و کیکاوس و کیخسرو با تورانیان جنگید و از خود دلاوری ها و رشادتهای شگفت انگیز بر جای گذاشت....

۱۲. سندباد یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکوتهای غارتگر اعراب در ایران که به جان و مال و ناموس ایرانیان تجاوز میکردند . او اهل نیشابور بود و پس از اینکه منصور خلیفه عباسی - ابومسلم خراسانی را کشت وی در نیشابور به خونخواهی از ابومسلم که فردی ایرانی و وطن پرست بود برخواست و قیام کرد که در نهایت با شصت هزار نفر از یارانش توسط اعراب بیابانگرد و کشتارگر کشته شد .

۱۳. فریدون پادشاه پیشدادی بود که با یاری کاوه آهنگر برضحاک ستمگر چیره شد. او پادشاه جهان گشت و آنگاه جهان را میان سه پسرش سلم؛ تور و ایرج بخشید.در شاهنامه از شاهان ستوده و نیک ایران است...

کاوه آهنگر

در زمان پادشاهی ضحاک ستمگر، شیطان در قالب آشپزی به دربار وی رفت و غذاهای خوشمزه ای برای ضحاک پخت. و به عنوان پاداش خواست که بر شانه های ضحاک بوسه زند. در اثر این بوسه شیطانی دو مار سیاه بر شانه های ضحاک رویید و همان دم آشپز ناپدید شد. این بار شیطان به عنوان یک پزشک به دربار ضحاک آمده و تجویز کرد که باید هر روز به مارها مغز سر دو جوان خورانده شود. ضحاک نیز دستور داد هر روز دو تن از جوانان برومند سرزمین را کشته و مغز آنان را به مارها بدهند.کاوه آهنگر نیز که مانند خیلی های دیگر از ظلم و ستم ضحاک به تنگ آمده بود، پیشبند چرمین آهنگری خود را بر سر نیزه زد و با یاری مردم ضحاک را شکست داده و فریدون را بر اورنگ پادشاهی نشاند. بعدها این پرچم که نشان سربلندی و پایداری ملت ایران بود به درفش ملی کاویانی تبدیل شد.

۱۵.کیومرث نخستین پادشاه و بنیانگذار سلسله پیشدادی در هزاران سال پیش . نام وی در اوستا گیومرتا آمده است و ذکر شده است که زرتشتیان او را نخستین انسان میدانند . در زمان او مردم در غارها و کوهها بودند و بدن خود را با پوست حیوانات می پوشاندند .

۱۶. کورش بزرگ فرزند کمبوجیه و ماندانا اولین کسی بود که فلات ایران را برای نخستین بار در تاریخ زیر یک پرچم در آورد و پادشاهی ایران را تشکیل داد...( مراجعه شود به پست کوروش بزرگ)

. داریوش بزرگ بزرگترین پادشاه جهان....منش نیک و بزرگی او زبانزد همه مردم دنیاست ( مراجعه شود به پست داریوش بزرگ)

۱۸. خَشایارشا از پادشاهان هخامنشی است. پدرش داریوش بزرگ و مادرش آتوسا دختر کوروش بزرگ بود.نام خشایارشا از دو جزء خشای (شاه) و آرشا (مرد) تشکیل شده و به معنی «شاه مردان» است.نیک منشی و عدالت او زبانزد همگان حتی یونانیان بود....

۱۹. خسرو پرویز فرزند هرمز، فرزند انوشیروان، فرزند قباد ساسانی، بیست و سومین پادشاه سلسله ساسانیان بود، که از سال 591 تا 626 میلادی بر تخت سلطنت ایران تکیه زد .

۲۰. انوشیروان انوشه روان خسرو یکم ، بیست و یکمین پادشاه ساسانی ملقب به دادگر که به خوبی و نیکی مشهور بود....از او بسیار یاد شده است...

۲۱. اسکیلاس دوره هخامنشی (زمان حکومت داریوش از سال 486- 521 ق.م.) دریا نورد و مکتشف و مهندس سازنده قنات....

۲۲. آرتاخه دوره هخامنشی (زمان خشایار شاه) مهندس و سازنده کانال آتوس


۲۳. استانس : دوره هخامنشی شیمیدان و استاد دموکریتوس


۲۴. استاذسیس : سردار دلیر ایران که در نواحی هرات و بادغیس و سیستان بر ضد منصور خلیفه ستمگر عباسی قیام کرد و عاقبت به فرمان منصور در بغداد به دار آویخته شد و یکی از سمبلهای عرب ستیزی را در ایران به جای گذاشت و درس وطن پرستی در برابر یورش بیگانگان برای جوانان به جای گذاشت..

. بابک خرمدین : سردار دلیر و پیشوای نهضت خرمدینیان یا سرخپوشان که بر ضد حکومت عرب قیام کرد و 22 سال دست یورش گران عرب را از کشور ما کوتاه کرد و مبدل به سمبلی از مقاومت ایرانیان در برابر حمله بیگانگان به کشور شد . وی در تاریخ 2 صغر سال 223 هجری قمری در سامرا به دستور خلیفه تازی تکه تکه شد . پس از وی خانواده و همسرش نیز کشته شدند...


۲۶. بزرگمهر معروف ترین و اندیشمند ترین وزیر دربار انوشیروان دادگر که گفتگوی های خرد ورزانه او در تاریخ ایران ثبت گشته است...


۲۷. حلاج حسن ابن منصور حلاج . از عرفای مشهور ایرانی - اسلامی قرن سوم هجری که با گفتن عقاید مخالف خود علیه اعراب افراطی به شهرت رسید . او را صاحب کشف و کرامت دانسته اند و چون در زمان المقتدر خلیفه عباسی خلاف موازین و عقاید اسلامیان افراطی آن زمان سخن گفته بود به اصرار فقهای بغداد او را دستگیر و مدت هشت سال در زندان سر کرد و سپس وی را از زندان در آوردند و بعد از زدن هزار ضربه شلاق به وی هر دو دست وی را قطع کردند و سپس هر دو پای وی را بریدند و بعد جسدش را سوزاند واین وحشیگریهای اعراب که به نام اسلام کردند هزاران بار در تاریخ ما به ثبت رسیده است...


۲۸. رستم فرخزاد سردار بزرگ ایران که در جنگ با اعراب کشته شد . او سپهسالار بزرگ ارتش ایران در زمان شاهنشاهی یزدگرد سوم بود که حماسه ای در جنگ قادسیه بوجود آورد که تاریخ نیاکانمان را زیبا تر از همیشه ساخت در نهایت به دست سپاه اسلام کشته شد...


۲۹. سورنا : سورنا یکی از سرداران بزرگ و نامدار تاریخ است که سپاه ایران را در نخستین جنگ با رومیان فرماندهی کرد و رومیها را که تا آن زمان قسمتی از ارمنستان و آذربادگان را تصرف نموده بودند، را با شکستی سخت و تاریخی روبرو ساخت.

کمبوجیه


۳۱. کیخسرو سومین پادشاه مقتدر کیانی به خونخواهی کشتن سیاوش برخواست و مدتهای زیادی با تورانیان جنگید و در نهایت آنان را مغلوب ساخت و افراسیاب را به دلیل کشتن سیاوش که نه تنها پدر وی بود بلکه یکی از قهرمانان نامی ایران بود کشت . پدرش سیاوش و مادرش فرنگیس بود ...


۳۲. مازیار یکی دیگر از قیام کنندگان بر علیه حکومت اعراب در ایران . وی در طبرستان بنایی بزرگ ساخت و در جهت بازگرداندن بزرگی ایران به قبل از یورش تازیان تلاش کرد . وی در زمان معتصم عباسی قیام خود را آغاز کرد و در صدد بر آمد همگام با بابک خرمدین هویت ملی ایرانی را زنده کنند که در نهایت با جنگهای معتصم دستگیر و در بغداد کشته شد . او نیز یکی دیگر از تندیس های ملی گرایی ایرانیان در برابر تهاجم دیگر کشورها است...


۳۳. مرداویج سردار بزرگ ایرانی که او نیز در جهت متلاشی کردن حکومت اعراب در ایران کوشید و جان داد . وی فرمانده لشگر اسفار پسر شیرویه عامل نصر بن احمد ساسانی بود طبرستان را برای اسفار فتح کرد . پس از کشته شدن اسفار- مرداویج قزوین و همدان و اصفهان و اهواز را گرفت و لشگر المقتدر خلیفه جنایتکار عباسی را شکست داد . وی در کمال تاسف در سال 323 هجری قمری در حمام اصفهان به دست غلامان ترک کشته شد....


۳۴. مهران یکی دیگر از سرداران بزرگ ایران . وی از سپهسالاران ارتش ایران ( یزدگرد ساسانی ) بود و با اعراب بیابانگرد جنگید و ابوعبیده سردار مشهور عرب را به قتل رسانید ....


۳۵. مهرداد بزرگ موئسس سلسله شاهنشاهی پارتیان بود که ایران را از گسستگی و لجام گسیختگی دوران تحت اشغال یونانیان سلوکی رهایی بخشید . وی در سال 160 تا 140 قبل از میلاد با نبردهای وطن پرستانه ایالتهای ماد - پارس - خراسان - بابل - آشور - هرات و سیستان و . . . را جزو ایران بزرگ نمود . وی پادشاه سلوکیان را اسیر نمود و با وی با انسانیت رفتار کرد و به او در گرگان مستقر ساخت و برای حسن نیت به آنان با دختر وی ازدواج نمود . او را از بزرگ ترین اشخاص موثر در تاریخ ایران نامیده اند . که به راستی اگر ظهور نمی کرد امروز مشخص نبود ما در کجای تاریخ جای داشتیم .....


۳۶. ارد بزرگ اندیشمند و متفکر ایرانی که نظریه قاره کهن او شهرتی شگفت انگیز یافته است.....

کامبوزیا یا کامبیز . فرزند کوروش بزرگ. او با اقتداری ستودنی و باور نکردنی در سال 525 قبل از میلاد سرزمین های مصر را بدلیل عمل نکوهیده مصریان در برابر ایرانیان که تعدای از ایرانیان را در مصر کشتند و به تمسخر پرداختند فتح کرد و کل مصر به زیر چتر پادشاهی ایران در آورد...

اقدامات داریوش بزرگ

1

. تعدیل نظام مالیاتی ، که از ابتکارات گیومت بود را داریوش وسعت داد . پس تعدیل نظام مالیاتی یکی از کارهای وی بود

2 . اصلاح قوانین دادگستری ، داریوش قوانین مالکیت را هم تعدیل کرد که اگرچه بسود دولتی ها و منصوبین دربار بود اما همین تعدیل از یکسری هرج و مرج ها کاست

3 . تاسیس سپاه جاویدان ، عده این لشکر 10 هزار نفر بود و هیچگاه از تعداد آنها کم نمی شد چون فورا جاهای خالی را پر می کردند . بواسطه وجود این سپاه امنیت در تمام ممالک تامین می شد و بعلاوه یک سپاه 4 هزار نفری از پیاده و سواره ، از پایتخت و قصر سلطنتی محافظت می کردند .

4 . داریوش سیستمی را بوجود آورد به نام پیک و در واقع به معنای سیستم پستی یعنی خبررسانی سریع بوده است که در آن ، جاسوسان مطالب را سریعا جمع آوری کرده و به سازمان اطلاعات داریوش می رساندند .

5 . تا پیش از داریوش وضعیت معاملات چه در داخل و چه در خارج از کشور مشخص نیست اما آنچه که مشخص است . این سیستم ، سیستم داد و ستدی بوده است نه پولی . داریوش برای اینکه خود را با سیستم معاملات بین المللی وفق دهد اقدام به ضرب سکه طلایی بنام وِریک یا دِریک که مردم به هیچ وجه حق استفاده از ةآن را نداشتند و فقط دولت برای معاملاتش از این سکه استفاده می کرد . حتی ساتراپها هم از آنها استفاده نمی کردند بلکه از نقره و سایر فلزات استفاده می کردند .

6 . تاسیس سازمان چشم و گوش ( جاسوسی ) ، یعنی ماموران آن در هر کجا که بودند مثل این بود که چشم شاه می دید و گوش شاه می شنوید . آنها وضعیت پادگانها ، وضعیت مالی و ... را جمع آوری کرده و به نزدیکترین دفاتر جاسوسی می رساندند .

7 . داریوش عقیده داشت که ابتدا باید اقتصاد را درست کرد و بدین جهت از سارد تا شوش ، جاده شاهی را بوجود آورد که طول آن 2500 کیلومتر بوده است . و در طول مسیر ، بین صد تا صد و ده کاروانسرا وجود داشت ، یعنی فاصله بین هر کاروانسرا 25 کیلومتر بوده است . کار این کاروانسراها در موقع جنگ ، اختصاص به کاروانهای نظامی پیدا می کرد و در زمان صلح کار آنها حمایت از مال التجارهکاروانها ، دادن غذا و آذوقه به آنها و ... بود .

8 . داریوش در فاصله بین دریای سرخ و رود نیل ترعه ای بوجود آورد و در آن کتیبه ای نقش کرد . این ترعه همان کانال سوئز است .

9 . داریوش امپراطوری هخامنشی را به 20 تا 22 ساتراپ تقسیم کرد که در نتیجه آن ، هم از موضوع منطقه ای شدن مناطق جلوگیری می کرد و هم بیشتر و راحت تر ، مالیاتها را جمع آوری می کرد . هر بخش را به یک نفر شهربان سپرد که هم از نظر امنیتی ، دولت تامین باشد و هم از نظر مسایل دیگر . همچنین برای کمک به والیان و نیز برای اینکه کارها در دست یک نفر نباشد دو نفر از مرکز مامور می شدند ، یکی برای فرماندهی قشون محلی یا ساخلو و دیگری به اسم سردبیر و در واقع مفتش مرکز ایالات بود و مقصود از ایجا این شغل این بود که مرکز بداند احکامی که به والی صادر می گردد اجرا می شود یا نه .

10 . داریوش تعدادی از مخالفین خود را سرکوب کرد که برای تعداد آنها ، داریوش هیچگاه عدد درستی ذکر نکرده است ، اما آنچه مسلم است در زمان وی 19 منطقه طغیان کردند که داریوش می گئید من همه آنها را کُشتم .

11 . داریوش کاخهای شوش و تخت جمشید را ساخت .

مادها

ایران در هزاره اول ق.م.

بررسی جامع تاریخ و فرهنگ و جغرافیای ایران را در دوران ماد می توان به اعتباری مشکل ترین و پیچیده ترین بخش از دورانهای تاریخی این سرزمین به شمار آورد. وجود نظریه پردازیهای پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه أی خاص ، چون زبان شناسی ، نژادشناسی ، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو ، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخشهای خاصی از مجموعه جامعه ایران هزاره اول ق.م. ، مانند ایلامیان ، ماناییها ، اورارتوها و یا تمدنها و دولتهای همجوار چون آشور و بابل ساخته اند ، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است . این پیچیدگی بدان جهت است که عمده این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرزبندیهای بسیار مستحکم ، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند . عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی ، این نحوه برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن برخورد شده است .
اما ، با توجه به اینکه دانش باستان شناسی در این مورد بیشتر و بهتر از علومدیگر می تواند اظهار نظر کند ، در کل بررسیهای این دوران باستان شناسی نقش عمده و اساسی بر عهده ندارد.

منابع نوشته کهن مربوط به دوران ماد ، به زبانهای گوناگون مانند بابلی ، آشوری ، ایلامی ، اورارتویی ، پارسی باستان ، اوستایی ، ارمنی قدیم ، عبری قدیم ، یونانی ، لاتینی ، آرامی و … می باشند که به دلیل تنوع آنها ، و مشکلات فراوان در خواندن کامل برخی از این زبانها و انجام نگرفتن یک بررسی تطبیقی بر روی آنها نمی توان بهره لازم را از این منابع گرفت . از سوی دیگر ، در نوشته های آشوری با توجه به همجواری آن سرزمین با ایران در دوران ماد و تعداد فراوان کتیبه های به جای مانده در آن زبان که به اعتباری باید بیشترین اطلاعات را درباره این دوران در برداشته باشند ، از سال سی ام قرن هفتم پیش از میلاد به بعد هیچ چیز درباره ماده ها وجود ندارد .
در میان نوشته های مختلف ، بیش ازهمه رساله مختصر هرودوت است که با وجود همه ایرادهای وارد بر آن، آگاهیهای قابل ملاحظه ای درباره مادها به دست می دهد، به ویژه درباره دوران مهم شکل گیری و گسترش آن دولت یعنی زمانی که منابع آشوری آن را مسکوت گذارده اند .
در قرنهای آغازین هزاره اول پیش از میلاد تا زمان استقرار دولت قدرتمند ماد در دهه آخر قرن هفتم ق.م. در بخش وسیعی از شمال ، غرب ، جنوب غربی و قسمتی از جنوب فلات ایران ، با نام قومها و دولتهایی چون مانایی ها ، سکاها ، کاسپی ها ، اورارتوها ، کاسی ، ایلامیها ، سومریها ، پارسها و … برمیخوریم که در جریان درگیریهای منطقه غرب فلات ایران بین خود و یا با آشوریها – به عنوان حکومتهای منطقه ای و قومها و طایفه های قدرتمند – حضوری فعال داشته اند . در همان هزاره اول ق.م. برخی از این قومها را با نامهای دیگری که از پیشینه ای بسیار کهن در منطقه برخوردار بودند ، می خواندند ، چنانکه " اورارتوییان" و مردم ماننا ، ماد را " گوتی " می نامیدند . گوتی ها در کنار لولوبی ها ، میتانیها ، ایلامیها ، کاسی ها و کاسپی ها از جمله ساکنان کهن فلات به شمار می رفته اند که با نام و آثار آنان از هزاره سوم پیش از میلاد ، در منطقه آشنا هستیم .
برای شناخت جامع فرهنگ و تمدن دوران ماد که تاثیری بنیادین بر دورانهای بعد و به ویژه عهد هخامنشیان گذارده است ، آگاهی بر وضع این اقوام و دولتهای منطقه ای گریز ناپذیر می باشد . به ویژه آنکه گروهی از تاریخ نویسان بر حسب گرایشهای خاص خود درباره اصل و منشاء هر یک از این قومها و منطقه حکمروایی، زبان و تمدن و رویدادهای مربوط به آنان ، به گونه ای مطلب را عنوان کرده اند که خواننده بدون توجه به موقعیت جغرافیایی آنان و وسعت حوزه اقتدارشان چنان می پندارد که هر یک به صورت جزیره ای جدا از دیگران و با اصل و منشئی متفاوت ، صاحب فرهنگ و تمدنی از ریشه ویژه و مستقل بودنده اند. ولیکن در اصل، عمده آنان اقوامی بوده اند که در منطقه هایی نه چندان وسیع – در مجاورت هم – هر یک در زیر چتر قدرتهای سیاسی قومی و قبیله ای خود – توانسته بودند حکومتهای محلی کوچک یا متوسطی را تشکیل دهند .
شکی نیست که قدرتهای چون ایلامی ها، کاسی ها و میتانی ها در طی دورانی طولانی از توانمندیهای فراوان سیاسی و تمدنی شکوفا برخوردار بوده اند . چنانکه اورارتوها از حدود 900 ق.م. نزدیک به سه سده توفیق یافتند که به مرحله ایجاد یک دولت مطرح با آثاری ارزشمند در منطقه برسند و با نیرویی چون آشور، درگیر شوند .
حال، با این مقدمه جا دارد تا مرور کوتاهی بر چگونگی حضور و زندگی و پیوندهای برخی از این اقوام نامدار منطقه داشته باشیم . اقوامی که از آخر سده هفتم ق.م. به بعد ، از وحدت و اجتماع آنان گسترده ترین و مقتدرترین دولت زمان به نام دولت ماد پدیدار گشت . دولتی که مهرف فرهنگ و تمدنی شکوفا ، با برخورداری از یکدستیها ، هماهنگیها و پیوندهای چشمگیر است .

لولوبی

لولوبی ها در بخش وسیعی از بالای رود دیاله تا دریاچه اورمیه اسقرار داشتند ، که در کتیبه های آشوری از ناحیه حکمرانی آنان ، با نام "زاموا" یاد شده است . آنان از هزاره دوم ق.م. از این قوم کهن ترین نقش بر جسته ایران در سر پل زهاب پدیدآمده است که به نام نقش " آنوبانی نی" معروف است .
از مهمترین ویژگیهای این نقش ، تصویر اولین نفر از شش شخصیت کنده شده در زیر تصویر است که لباس و کلاه آن به طور کامل همان است که در نقش برجسته های تخت جمشید ، شخصیتها و افسران مادی در بردارند . به عبارت دیگر، در طول نزدیک به دو هزار سال ، فرهنگ بخش وسیعی از فلات در زمینه هنر پوشاک ، تداوم داشته است .

گوتی ها

گوتی نام مردانی بوده است که در همان هزاره سوم و دوم پیش از میلاد در شرق و شمال غربی منطقه سکونت لولوبی ها ( در منطقه آذربایجان و کردستان ) می زیسته اند . از این مردم ، نقش برجسته معروف " هورین شیخان " در بالای رودخانه دیاله شناخته شده است که ترکیب و موضوع صحنه ، شباهت بسیار به نقش کنده " آنوبانی نی " داشته و حدود زمانی آنها نیز ، به هم نزدیک دانسته شده است . از دیگر آثار مربوط به گوتی ها ، سر مجسمه مفرغی به دست آمده در همدان است که آن را به یکی از شاهان گوتی در حدود سده های پایانی هزاره دوم ق.م. نسبت داده اند . از نظر انسان شناسی ، ریخت چهره این مجسمه و تصویر کماندار هورین شیخان را " کسون " با تیپ کردان منطقه زاگرس و " ا.ت.آمی " انسان شناس فرانسوی با آذربایجانیان و " ژرژکنتنو" با کاسی ها یکسان دیده اند .

میتانی ها

این قوم در هزاره دوم ق.م. در قسمت غرب فلات ، از موقعیت برجسته ای برخوردار بوده و در حدود 1500ق.م. دولتی قدرتمند که از دریای مدیترانه تا کوههای غربی آذربایجان و زاگرس امتداد داشته است، تشکیل می دادند . سپس ، آنان شمال بین النهرین را نیز به سرزمین خود پیوند دادند .
نخست ، پایتخت آنان شهر واشوگانی ( Vashuganni ) در محل راس عین ( در خابور امروزی ) بود . سپس به آرپخا ( Arrapkha ) در کرکوک انتقال یافت . میتانی ها را آریایی دانسته اند .
یک دسته از اقوام هند و اروپایی که ظاهرا" بیشتر آنان از افراد جنگجو بودند ، از قفقاز عبور کردند و تا انحنای بزرگ شط فرات پیش راندند . این عده با هوریان ( بومیان آن ناحیه که قومی از اصل آزیانی بودند ) ممزوج شدند و پادشاهی میتانی را تشکیل دادند . این دسته ، محل سکونت خود را تا بین النهرین شمالی توسعه دادند و آشور را محدود کردند و مساکن قوم گوتی را نیز ( که در دوره های شمالی زاگرس واقع بود ) به قلمرو خویش افزودند. همچنین ، مصر را متحد گردانیدند و مقتدرترین فراعنه ، با دختران پادشاهی میتانی ازدواج کردند. میتانی ها نه فقط از نظر قدرت سیاسی و نظامی ، بلکه از نظر سامان دهی اوضاع اجتماعی و تدوین قوانین نیز، از موقعیت چشمگیری برخوردار بودند . متنهای حقوقی به دست آمده از " نوزی " یا " یورگان تپه " ( Urgantepe ) در جنوب غربی کرکوک درباره قوانین مربوطه به زناشویی ، بچه دار بودن یا نبودن ، هبه و واگذاری اموال ، ارث و قوانین کیفری و مجازاتها و مذهب آنان ، اطلاعات جالبی در اختیار می گذارد.

کاسی ها

از حدود هزاره سوم ق.م. به بعد ، این مردم به اعتباری ، نخست در زمینهای جنوب غربی دریای کاسپین ( خزر ) و بعد در دامنه های سلسله زاگرس ، ساکن بودنده اند. مردم ناحیه لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. در نوشته های عاشوری ، از آنان با نام " کاسی" ( Kassi ) یاد شده است. نام هگمتانه یا همدان را آشوریها پیش از دوران مادها " کار- کاسی" به معنی شهرکاسیان می نامیدند . همچنین ، نام شهرهای قزوین و کاشان و دریای کاسپین را بر گرفته از نام این قوم می دانند.

وسعت منطقه حضور کاسی ها در بخشهای غربی فلات ، تا همدان امتداد داشته است . کاسیان در برخی از نواحی "ماد آینده" سکونت گزیده و به احتمال قوی ، نواحی مزبور به وجهی استوار جزو قلمرو دولت کاسی شده است . زیرا ، آثار نقاط مسکونی کاسیان در نواحی دور دست ماد نیز تا هزاره اول پیش از میلاد محفوظ مانده و عنصر نژادی کاسی در حدود جنوب غربی ماد به طور قابل ملاحظه ای انتشار یافته است .
درباره نژاد کاسی ها و پیوندشان با آریاییها، نظرات مختلفی وجود دارد . برخی ، آنان را " آریایی" و برخی دیگر " آزیانی" گفته اند . توده جمعیت ( کاسی ) که در اصل آسیایی بودند، در آغاز هزاره دوم ق.م. به توسط هند و اروپاییان که حکومتی اشرافی و نظامی با جمعیت اندک تشکیل داده مجاز شدند که خود را در میان طبقه حاکم جای دهند .
همچنین ، از نام بعضی خدایان کاسی پیداست که ارتباط خاصی میان آنان و نژاد هند و اروپایی وجود داشته است .

اورارتوها

در سده های آخرین هزاره ق.م. نیز با نام پرآوازه حکومتها و اقوامی در غرب فلات و منطقه ای که بعد مرکز عمده دولت بزرگ ماد را تشکیل دادند، برخورد می کنیم که همه در جریان یک رویداد مهم تاریخی دنیای کهن ، از دهه آخر قرن هفتم پیش از میلاد به بعد ، با نام دولت و تمدن ماد به زندگی خود ادامه داده اند. عمده آنان عبارت بودند از :
اورارتوها ، مانایی ها ، سکاها و سیمری ها . از این چهار گروه ، اورارتوها از نظر تشکل سیاسی و سازماندهی به صورت یک دولت و به جای گذاردن آثار تمدنی ، به ویژه معماری ، از دیگران شرایط ممتازتری داشته اند . این دولت در حدود سده نهم ق.م. از اتحاد تعدادی از طایفه ها در پیرامون دریاچه وان با مرکزی به نام " توشیا " سامان گرفت . در زمانهای بعد ، از یک سو تا دریاچه وان و از سوی جنوب تا حوضه های رودخانه های دجله و بخش بالای فرات و گه گاه بخش هایی از آذربایجان کنونی را در برداشت .
زبان اورارتویی را از گروه زبانهای " آسیانی " دانسته اند که با زبان " هوریها " همگروه بوده است . مهمترین ایزد آنان " خالدی " نام داشت . اورارتوها در کار معماری ، فلزکاری و ایجاد کانالهای آبیاری توانمندیهای بسیار داشتند . ساکنان سرزمین اورارتو در شکل بخشیدن به هنر دوران ماد و سپس هخامنشی ،چون دیگر اقوام ساکن فلات نقش موثری را بر عهده داشته اند . دولت اورارتو ، در آغاز دهه آخر قرن هفتم پیش از میلاد به اطاعت اتحادیه مادها در آمد .

مانایی ها

مانایی ها از اقوام صاحب نام و نشانی بودند که در ناحیه ماد آتروپاتن یا آذربایجان کنونی، در سده های نخستین هزاره اول پیش از میلاد تا زمانی که جزیی از دولت بزرگ ماد گردیدند، از جمله دولتهای منطقه ای به شمار می رفتند. ویژگیهای قومی جامعه مانایی را چنین دانسته اند : مقارن هزاره نخست ، مخلوطی از طوایف مهاجر و بومی – قفقازی و آریایی – به نام مانای در نواحی جنوب شرقی دریاچه اورمیه تا حدود جنوب غربی خزر ، به خصوص بین حدود مراغه تا بوکان و سقز امروزی سکونت داشتند .
بیشتر پژوهشگران برآنند که مانایی ها شامل اتحادای از طوایف منطقه بودند و خود از گذشته جزئی از سازمانهای حکومتی لولوبی – گوتی را تشکیل می دادند . آنان با پیروزی بر دیگر اتحادیه های منطقه، دولت مانا را پایه گذاری کردند . آشوریها به طور بی امان ، در فرصتهای مختلف برای حمله و غارت ، به سرزمین مانا حمله می بردند و در هر یورش در پی ویرانگری خود ، جمعی را به اسارت می گرفتند که حضور صنعتگران و هنرمندان مانایی در میان آنان، غنیمتی گرانبها برای آشوریان به شمار می رفت. آنان از وجود این اسرا در کار رونق شهرهای آشور ، به ویژه نینوا بهره می جستند . میان مانایی ها و اورارتوها نیز با وجود پیوندهای بسیار نزدیک فرهنگی ، بر سر گسترش منطقه نفوذ سیاسی درگیریهایی وجود داشت .
مانایی ها ، هم از نظر اقتصادی ، هم از نظر آفرینش آثار هنری ، صاحب توان و رشد فرهنگی والایی بودند . به همین دلیل ، در زمان ایجاد حکومت قدرتمند ماد ، سرزمین مانا به اعتباری قلب و مهمترین کانون فرهنگ و تمدن امپراتوری را در بر گرفت .
مسلماً مانای پیشین ، مرکز اقتصادی و فرهنگی حکومت ماد بود . این ناحیه از دیگر نواحی ماد از لحاظ اقتصادی پررونق تر بود و در آن ، آبادترین کشتزارها و بیشه ها وجود داشت .
مبنای اقتصاد مانا را دامپروری و گله داری تشکیل می داد . مانایی ها در خلق آثار هنری ، در زمینه معماری و فلزکاری وسفالگری و به ویژه آثار تزیین طلا و آجرهای نقش دار ، از اعتبار و هنروالایی برخوردار بودند . تاکنون ، در سه محل با انجام کاوشهای باستان شناسی آثار با ارزشی که به نام مانایی شهرت دارد به دست آمده است . این سه محل ، عبارت اند از : زیویه ، حسنلو وقلایچی . قلعه زیویه در 54 کیلومتری جنوب شرقی سقز و در شمال روستایی به همین نام ، حسنلو در 9 کیلومتری شمال شرقی نقده و 12 کیلومتری جنوب غربی دریاچه اورومیه و قلایچی در حومه بوکان واقع شده اند.
آثار هنری پرارزش و مشهور به دست آمده در زیویه و حسنلو ، از نظر نشان دادن پیشرفتهای خیره کننده فرهنگ و تمدن فلات ایران در هزاره اول ق.م. دارای اهمیتی بنیادین هستند . کاوشهای انجام شده چند سال اخیر در قلایچی و به دست آمدن بنایی که به احتمال نیایشگاه مردم منطقه بوده است ، از نظر بیان ارزشهای هنر معماری ، از جمله کاربرد آجرهای نقش دار گوناگون، حکایت از تواناییهای آفرینش هنری ساکنان بخش غربی ایران در هزاره اول ق.م. دارد. در حقیقت ، این شیوه را از تمدن کهن تری در فلات، ( ایلامیان ) به ارث برده و آن را به اوج شکوفایی رسانده بودند .
دولت مانا دردهه نخست سده هفتم ق.م. جزئی از دولت بزرگ ماد به شمار می رفت . دو گروه دیگر یعنی سکاها و سیمری ها از نظر نژادی و زبانی ، با مادها از یک بن و ریشه بودند . در حال حاضر با توجه به اطلاعات کمی که در دست داریم ، غیر ممکن است بتوانیم مادی ها را از سکایی ها و سیمری ها جدا نماییم . زیرا فرهنگ و تمدن این اقوام کاملا" به هم بستگی داشته است . این عقیده را هر تسفلد پس از مطالعه نقوش برجسته تخت جمشید اظهار کرد و از آن دفاع نموده ، ولی امروزه ما با کمال اطمینان می توانیم آن را بیان کنیم .

شهر سوخته

شهر سوخته

نام بقایای شهری باستانی است که در ۵۶ کیلومتری زابل در استان سیستان و بلوچستان و در حاشیه جاده زابل-زاهدان واقع شده است. این شهر در ۳۲۰۰ سال قبل از میلاد پایه گذاری شده و مردم این شهر در چهار دوره بین سال‌های ۳۲۰۰ تا ۱۸۰۰ قبل از میلاد در آن سکونت داشته اند.

شهری که گفته می‌شود پیشرفته‌ترین شهر جهان قدیم بوده است و حتا بسیار پیشرفته‌تر از شهر کرت که سینوهه در کتاب خود از آن یاد کرده است.به اعتقاد برخی باستان‌شناسان اگر بخواهیم به معنای کامل و دقیق شهر توجه کنیم،این شهر را باید قدیمی‌ترین شهر دنیا دانست چرا که معدود شهر‌های پیش از آن، از نظر امکانات و اصول شهرنشینی با آن قابل مقایسه نیستند.

تیسفون یا مدائن

تیسفون

که عرب‌ها آن را مدائن نامیدند[۱] نام یکی از پایتخت‌های باستانی ایران است که در کشور عراقِ امروزی واقع شده‌است.تیسفون مجموعه‌ای از چند شهر، اسبانبر، سلوکیه و بغداد بود که در ساحل رود دجله ساخته‌شده بودند. این شهر در دوران اشکانیان به عنوان پایتخت غربی ایران در منطقهٔ میان‌رودان بنا نهاده شد، و در دوران ساسانی اهمیت خود را به عنوان مرکز قدرت سیاسی و اقتصادی حفظ کرد. پس از حمله اعراب به ایران، شهر تیسفون به تاراج رفت و رفته‌رفته متروکه گشت.

تیسفون حدود ششصد سال پایتخت ایران بود و از گودرز دوم (حک: ۴۱ ـ۵۱ میلادی) تا اردوان پنجم (حک: ۲۵۹ـ ۲۲۶ میلادی)، اشکانیان، و از اردشیر اول (حک : ۲۲۶ـ ۲۴۱ میلادی) تا یزدگرد سوم (حک : ۱۱ـ۳۱/ ۶۳۲ـ۶۵۱)، ساسانیان در تیسفون حکومت کردند. پس از اسلام سلمان فارسی در روزگار خلافت عمر حاکم تیسفون شد.[۲]

مدائن چنانچه تاریخ‌نویسان اسلام یاد کرده‌اند، از هفت شهر به نام‌های معینی که در تلفظ آنها اختلاف وجود دارد، تشکیل می‌شده. گویا پنج شهر آن در زمان یعقوبی (سده ۳ق) وجود داشته که از این قرار بوده: شهر کهنه یعنی تیسفون و یک میل در جنوب آن اسبانبر و مجاور آن رومیه، هر سه در جانب خاوری دجله و در جانب دیگر بهرسیر که ریشهٔ آن اردشیر است و یک فرسخ زیر آن ساباط که به گفتهٔ یاقوت ایرانیان آن را بلاس‌آباد می‌نامیدند.[۳]

کاخ با شکوه ساسانیان را که هنوز آثار آن در جانب خاوری دجله نمایان است، اعراب ایوان کسری نام دادند. این ایوان چنانکه یعقوبی گوید در شهر اسبانبر واقع بود. عمارت مهم دیگری نیز وجود داشت موسوم به کاخ سفید که در یک میلی شمال شهر کهنه دیده می‌شد ولی این عمارت از آغاز سده ۴ق چنان رو به خرابی رفت که اثری از آن نماند و به این جهت است که تاریخ نویسان پس از آن، کاخ سفید و ایوان کسری، هر دو را با نام طاق کسری دانسته‌اند و آن یگانه اثریست که تا امروز از بناها و عمارت‌های پادشاهان ساسانی در آن مکان پایدار مانده است..[۳]

سلمان فارسی و حذیفه بن یمان، اصحاب مشهور پیامبر اسلام، مدت‌ها حاکم مدائن بودند و قبرشان اکنون در مدائن است. خاقانی قصیده‌ای پندآموز و نامداری در ستایش مدائن و ایوان آن دارد که چند بیت از آن در زیر آمده است:[۴]

هان ای دل عبرت بین از دیده نظر کن هان


ایوان مدائن را آیینه عبرت دان

یک ره ز ره دجله منزل به مدائن کن


وز دیده دوم دجله بر خاک مدائن ران

آری چه عجب داری کاندر چمن گیتی


جغد است پی بلبل، نوحه است پی الحان

ما بارگه دادیم، این رفت ستم بر ما


بر قصر ستم‌کاران تا خود چه رسد خذلان

گوئی که نگون کرده است ایوان فلک وش را


حکم فلک گردان یا حکم فلک گردان

 

تاریخچه

تیسفون

(مدائن)، در زمان اشکانیان بنا نهاده شد. این شهر پایتخت امپراتوری اشکانیان و بعد ساسانیان تا استیلای اعراب بر ایران بود. پس از تسخیر شهر توسط اعراب، سلمان پارسی، به فرمانداری این شهر توسط عمر بن الخطاب برگزیده شد. از آنجا که تیسفون پایتخت بزرگ‌ترین امپراتوری آن دوران بود، ثروت فراوانی در آن گرد آمده بود، به همین روی انتقال غنایم چند ماه به طول انجامید. بعدها یعنی در دوره عباسیان شهر تخریب و از قطعات کاخها و ساختمانهای شهر در ساخت شهر جدیدی در همان نزدیکی بنام بغداد استفاده شد.

معماران ایران در دوران شاهنشاهی ساسانی با مصالح بسیار کم‌خرجی بنای عظیمی برپا کردند که هنوز خارج از کشور ما، درمکانی که چندین قرن پایتخت کشور ایران بود با وجود صدماتی که بر او وارد شده، مانند سردار سالخورده‌ای که بر سینه‌اش مدال‌های افتخار تعدد آویزان است، غوغای رقت‌باری که بر یکی از کهن‌ترین سرزمین‌های متمدن دنیا مستولی گشته نظاره می‌کند. طاق کسری که هنوز برجای باقی مانده فقط قسمت بسیار کوچکی از شهر بزرگ تیسفون است که پایتخت بزرگ ایران در دوران شاهنشاهی اشکانیان و ساسانیان بوده‌است.

وقتی اعراب بر تیسفون دست پیدا کردند، پس از این که پردهٔ جواهرنشان و قالی زربفت آن را به عنوان غنیمت قطعه قطعه کرده میان سربازان قسمت کردند به مصالح ساختمانی آن نیز چشم دوختند. نخستین خلفای عباسی پس از این که قطعات بزرگ سنگ مرمری را که نمای خارجی بنا را می‌پوشاند برای برپا کردن کاخ‌های جدیدشان از آن جا به مکان‌های دیگری انتقال دادند، دستور دادند که از آجرهای آن نیز استفاده شود، ولی پس از چندی متوجه شدند که این کار خود شامل مخارج زیادی است و از آن منصرف گردیدند.

عرب‌ها تیسفون را مداین نامیدند، برای این که این شهر مرکب از هفت شهر بود که در یکی از آنها کاخ شاهنشاهی ایران قرار داشت که ایوان بزرگی برای بار دادن در روزهای بار عام در آن ساخته شده بود.

پیش از روی کار آمدن شاهنشاهان اشکانی سلوکی‌ها در طرف راست رود دجله شهری ساخته بودند که آن را سلوکیه نام نهاده بودند. در زمان نخستین پادشاهان اشکانی، وقتی باقی مانده‌های یادگارهای اسکندر مقدونی بکلی از مرزهای ایران بیرون رانده شد، شهر سلوکیه به صورت نیمه ویرانه‌ای بود. شاهنشاهان اشکانی در طرف چپ رودخانه دست به ساختمان‌های جدیدی زدند و تا اواخر دوران ساسانی ایجاد این ساختمان‌ها در دوطرف رود دجله ادامه یافت، به طوری که وقتی اعراب بر ایران مستولی شدند در این مکان هفت شهر وجود داشت و به همین سبب آن را مداین یعنی مدینه‌ها، شهرها، نام نهادند. چهل کیلومتر پایین‌تر از تیسفون خلفای عباسی شهر بغداد را که به مفهموم بغ داد، (یعنی خداداد، زیرا بغ به زبان فارسی به معنای خداست و در زبان روسی و بعضی زبان‌های دیگر هند و اروپایی نیز همین مفهوم را دارد) است و قبلاً نیز به صورت آبادی کوچکی در آن مکان وجود داشت بنا نمودند و آن را به‌عنوان دارالخلافه انتخاب نمودند.

خسرو انوشیروان و بنای کاخ تیسفون

خسرو انوشیروان عمارات تازه در کاخ تیسفون [طاق کسری] ساخت و در شهرها دفاتر ویژه دایر کرد که درد دل مردم را به وی اطلاع دهند. خود او هر چند روز یک بار دیدار عمومی (اصطلاحاً: بار عام) داشت و در این دیدار شخصا شکایات مردم را دریافت و به خواسته‌هایشان توجه می‌کرد. گه‌گاه که مردم برای اعلام شکایات و درخواست‌های خود در برابر کاخ تیسفون اجتماع می‌کردند، شخصاً در بالکن کاخ حضور می‌یافت و اظهارات آنان را می‌شنید [۵].

واقعه عبرت‌انگیز

دنیای باستانی ایران در همان هنگام سقوط با وجود تفرقه و تشتت که دچار آن بود از آن‌چه در طی عمر گذشته به وجود آورده بود و برای دنیایی که تازه می‌شکفت به میراث می‌گذاشت, برای خود کارنامه‌ای درخشان داشت. حتی طرز فرمانروایی برخی از پادشاهان گذشته خود را در نظر فرمانروایان جدید هم چون نمونه حسن اداره و سلوک نجیبانه نشان می‌داد و آن را برای آن‌ها شایسته تقلید و تقدیر می‌کرد قصهٔ بنای طاق کسری. ایوان مدان در تیسفون که در همان ایام سقوط ساسانیان در افوه نقل می‌شد یک شاهد نجابت اخلاق قوم و برای مالکان جدید دنیا قابل تحسین بود. پادشاه ساسانی با وجود قدرت مطلقه‌ای که جان و حال مردم را در قبضه تصرف او نهاده بود, قطعه زمینی را که بدون آن قصر عظیم بد قواره می‌ماند, نتوانست به هیچ بهایی از پیرزنی که مالک آن بود خریداری کند در عین حال دست به تعدی و اکراه هم نگشود و خرابه پیرزن در کنار قصر وی, عرصه را برآن بنا عظیم تنگ کرد و این عیب که برای ایوان مدائن باقی ماند, به عنوان نمونه‌ای از حسن سلوک خسرو سال‌ها شاهدی بر دادگری و عدالت‌پروری او به شمار می‌آمد. قصه‌هایی مشابه که درباره فریدریش دوم- پادشاه پروس در اروپای عصر جدید در نظیر همین زمینه نقل کرده‌اند, ظاهراً جز تلقی سرمشقی از این واقعه نمایان عبرت انگیز باستانی چیز دیگری نباشد.[۶].

سعد و پیروزی وی بر مداین

پس از پیروزی (مسلمانان) در قادسیه، زمین‌های حاصلخیز سواد در برابر اعراب بی‌دفاع ماند. در این جا نیز، نظیر سوریه، تقریباً بی‌هیچ مانعی، جمعیتی کشت‌کار ارمنی را که آماده بودند تا آن‌ها را هم چون رهایی‌بخش پذیرا گردند، زیر فرمان خود گرفتند. دو ماه بعد سعد به دستور خلیفه آهنگ مداین یا تیسفون، پایتخت پر آوازهٔ ساسانیان کرد. مسلمانان بی‌هیچ برخورد درخور ذکری خود را به پای دیوارهای تیسفون رساندند. مداین چنان که از نامش پیداست، گروهی شهرهای نزدیک به هم، از جمله تیسفون و سلوکیه بود که از عهد پارتیان وارث نقش بایتانی بابل بوده‌است. در واقع مداین از هفت شهر مجاور هم که در دو جانب دجله قرار داشتند تشکیل می‌یافت. گرد این شهرها را حصارهای بلند کشیده بودند و دروازهایی مقارن هم در آن‌ها تعبیه کرده بودند. در جانب غربی دجله شهرهای به‌اردشیر (بهرسیر)، سلوکیه، درزیجان، ساباط و ماخوزه واقع بود؛ و تیسفون، اسانبر، رومیه که ویه‌اندیوخسرو (بهتر از انطاکیه خسروان) نیز نام داشت، در کران شرقی رود قرار داشتند. پادشاه در کاخ سفید تیسفون اقامت می‌کرد، و ایوان مداین که پذیرایی‌ها و ضیافت‌ها در آن جا برپا می‌شد در اسانبر واقع بود. پس از جنگ قادسیه، نخستین اقدام سعد حصار گرفتن بخش‌های غربی این شهرها بوده‌است. در برخی روایات از درازی مدت محاصره سخن می‌رود، بر آن که اعراب در این مدت دو بار خرمای تازه خوردند و دو بار قربان کردند. در این اثنا در مداین قحطی افتاد و مردم شهر در تنگنای سختی درافتادند، چنان که سرانجام اهل ساباط به درخواست صلح از اعراب آغاز کردند، و به قبول پرداخت جزیه تن دردادند. مردم ویه‌اردشیر شهر را رها کردند و هنگامی که عربان به شهر درآمدند، در ویه‌اردشیر کاخ سفید تیسفون از دور پدیدار بود و دیدار آن بانگ تکبیر از اعراب برآورد. بهارگاه بود و دجله طغیان داشت. ایرانیان جسرها را بریدند؛ اما با وجود این، اعراب گذاری یافتند و آرام و دفعتاً از آب گذاره کردند. نگهبانان تیسفون چون تازیان را نزدیک دروازه‌های شهر دیدند بانگ برآوردند که دیوان آمدند.

پیش از درآمدن تازیان به مداین، یزگرد با برداشتن چند هزار تن از کسان و یاران و تمامی گنج و خواسته‌ای که در خزاین خویش داشت، شهر را فرو گذاشته بود. خره‌زاد، برادر فرخزاد پس از زدوخوردی اندک و مأیوسانه، شهر را که پزگرد بدو سپرده بود رها ساخت و به سوی کوه‌های زاگرس به حلوان که یزگرد نیز بدان جا رفته بود گریخت. دروازه‌های تیسفون به روی اعراب گشوده گشت، و سربازان بدوی از دیدن غنایم بسیار که بنابر روایت بلاذری از فرش‌ها، جامه‌ها، جنگ‌افزارها، گوهرها و مانند آن بود چشمشان خیره ماند. گویند که شمار سپاه سعد بن ابی وقاص در این هنگام به شصت هزار تن رسیده بود، و سپاهیان هر یک دوازده هزار درهم از غنایم سهم برداشتند. با آن که باید در پذیرفتن این ارقام جانب احتیاط نگه داشت، با این همه جای سخن نیست که بهرهٔ جنگ‌جوی عرب از غنایم تیسفون بسیار بوده‌است.

سعد چون به کاخ خسروان درآمد، به جای شکرانهٔ پیروزی هشت رکعت نماز گزارد و به مناسبت به یاد آوردن سرنوشت آنانی که به خدا ایمان نیاوردند آیه کم ترکوا من جنات و عیون برخواند. او در کهندز تیسفون مسجدی برآورد و برای مدتی پایتخت چهارصد سالهٔ ساسانیان لشگرگاه این سپاه‌سالار مسلمانان بود. خلیفه سلمان فارسی، از موالی پیغمبر را که منابع نام او را ماه‌به یا روزبه ضبط کرده‌اند و پیش از آن که سفرهایش او را به دیدار محمد (ص) در مدینه بکشاند هوادار مسیحیت بوده، به حکومت مداین گماشت. روایات که بیش‌تر افسانه‌هاست[نیازمند منبع] تا واقعیت، در خصوص زندگی سلمان پس از مأموریت یافتنش به حکومت پایتخت ویران کران دجله، از گذران او از طریق زنبیل‌بافی سخن می‌گویند. بدین ترتیب بود که سلمان نمونه‌ای از زهد و فروتنی گردید، نمونه‌ای که صوفیان یا شیعیان، به ویژه نصیریان پیوسته یاد آن را زنده نگه می‌داشتند. وی را از ارکان عمدهٔ صوفیه و نیز پیر بزرگ اصناف می‌خواندند. گور او در کنار ایوان مداین هنوز یادآور سقوط مداین و زیارتگاهی است که سرسپردگان به زندگی زاهدانه از آن پاسداری می‌کنند. [۷] [۸]